خاك بر سر نيروي .........
فریدون حسن
چقدر ناز و ادا برایمان درآوردند تا بیایند و در کشور ایمن و امنمان در ورزشگاه آزادیمان 90 دقیقه بازی کنند. میگفتند ایران امن نیست و نمیآییم و خب چون ادعایشان واهی بود، آمدند.
چه استقبالی کردیم ما از آنها، گل و شیرینی و بغل و روبوسی، اصلاً یادمان رفت که پرسپولیسیها چیزی حدود هشت ساعت در فرودگاه جده معطل ماندند، استقلالیها با چه فضاحتی تن به انگشتنگاری دادند و ذوبآهن و سپاهان هم که ... قرار بر تلافی بود و ما تلافی کردیم با گل و شیرینی، تازه پا را فراتر هم نهادیم و جمعی بچه مسلمان دانشجوی سیاهپوش عزای ایام فاطمیه را جلوی چشمان عربستانیها به باد کتک گرفتیم و دستبند زدیم و بردیم حبس تا حسابی تلافی کرده باشیم.
دانشجویانمان را زدیم و بردیم تا نکند به گوشه قبای گشاد عربستانیها بربخورد و بروند شکایت کنند به AFC و فوتبال حذف شده از تاریخ و آسیا و دنیایمان را محروم کنند از میزبانیهای بیخاصیت آینده.
یگان ویژه نیروی انتظامی بعدازظهر سهشنبه هرچه دلخوری از فتنه 88 و خاطره بد از سبزکها داشت را بر سر عدهای جوان دلپاک که فقط آمده بودند به ندای حقطلبی مردم بحرین پاسخ دهند، خالی کرد تا عربستانیها ببینند و ایمان بیاورند که ایران کشوری است امن برای برگزاری مسابقات فوتبالی که یک طرفش آنها هستند. دست مریزاد، آفرین بر این همه همت و عزم در حفظ امنیت ملی!
پرسپولیس بعدازظهر سهشنبه نچایید و بالاخره برد هرچند که بردش به درد در کوزه هم نمیخورد، اما ما خیلی چیزهای دیگر را به عربستانیها باختیم، آنها هشتم فروردین 88 تیم ملی را با هدایت همین علی دایی در آزادی بردند و جشن گرفتند جلوی چشمان حیرتزده ما و بعدازظهر سهشنبه الاتحادشان به پرسپولیس علی دایی در آزادی باخت ولی خیلی چیزهای دیگر را از ما بردند و رفتند.
وقتی آمدند کوچک و بزرگ باشگاه پرسپولیس در فرودگاه به خط شده بودند با گل و شیرینی نه خبری از معطلی بود و نه خبری از انگشتنگاری! هنوز نیامده بودند که از رئیس فدراسیون گرفته تا نایب رئیس و دربان فدراسیون و حتی علی دایی به همه توصیه میکردند که فقط پرسپولیس را تشویق کنید، نکند خدای ناکرده از زبانتان شعار دیگری به جز پرسپولیس خارج شود که اوضاع به هم میریزد و چه میشود و چه...
عربستانیها آمدند، ناظر بازی را هم به تحریکشان تاجیک انتخاب کردند تا فارسی را خوب بفهمد و گزارش کلمه به کلمه بدهد از آنچه در ورزشگاه آزادی به زبان تماشاگران میآید و البته در این بین باید تشکر کرد از نیروی انتظامی که هرگونه فریادی حتی اگر قرار بود پرسپولیس باشد از سوی دانشجویان را درگلو خفه کرد. «نیروی انتظامی تشکر، تشکر»
خب الاتحاد عربستان را بردیم، آفرین به دایی و تیمش، هورا به ما و فدراسیون فوتبال، در زمین خودمان کاری کردیم کارستان، عربستان را بردیم، تازه کلی هم تحویلشان گرفتیم، شاید موقع پرواز رفتن قالیچهای، گلدان منبتکاری شدهای سوغات داده باشیم تا حتی اگر چیزی هم دیده باشند، فراموش کنند حتی به سکوبرت هم اشاره کردیم که یک گل به خودمان بزند تا نکند آنها را سنگین شکست دهیم و ناراحت شوند و بروند کار را به شکایت و شکایتکشی بکشانند.
دوست عزیزی روز قبل از مسابقه نوشته بود این زمین، زمین بازی ما نیست و من امروز از او میپرسم کجا باید بازی میکردیم؟ کجا باید فریاد حقطلبیمان را به گوش جهان میرساندیم؟ آیا فوتبال بیخاصیت ما واقعاً ارزشش را داشت که به خاطر آن پا روی اعتقاداتمان بگذاریم؟
عربستانیها رفتند و ننگ آمدن و رفتنشان تا ابد روی پیشانی فدراسیون فوتبال و مدیرانش ماند. علی دایی و حبیب کاشانی هم میتوانند بعدها از پیروزی برابر الاتحاد به عنوان یکی از درخشانترین نتایج کارنامه فوتبالیشان یاد کنند، اما در قبال این پیروزی ما جلوی عربستانیها خیلی چیزهای دیگر را از دست دادیم، فقط خم نشدیم جلویشان که البته برای این کار هنوز فرصت بازی استقلال مقابل النصر باقی است، میتوان از همین امروز به فتحاللهزاده، مظلومی و فرهاد مجیدی گوشزد کرد که به اتفاق بقیه آبیپوشان در فرودگاه به صف بایستند و وقتی حریف پا را از هواپیما روی خاک امن ایران گذاشت جلوی آنها خم شوند و با اهدای دسته گل کمکاری پرسپولیسیها در مهماننوازی را جبران کنند. اصلاً میشود به استقلال توصیه کرد که بازی را ببازد تا عربستانیها خوشحالتر و راضیتر تهران را ترک کنند و در گزارششان به AFC تا میتوانند از فوتبال ما، از وضعیت اجتماعیمان و از اینکه در ورزشگاههایمان فقط شعار فوتبالی سر داده میشود، تعریف کنند و ما را نزد آنها معتبر سازند.
سهشنبه بعدازظهر، بعدازظهر خوبی نبود، عربستانیها فوتبال را به ما باختند و ما بقیه مسائل را به آنها. عربستانیها صعود کردند و ما حذف شدیم، نه توانستیم حرفمان را بزنیم و نه قدرت این را داشتیم که توهینهای آنها را پاسخ دهیم، فقط یک بازی بیخاصیت فوتبال را سه بر دو بردیم. همین!
راستی تا جایی که یادمان میآید در باورهایمان گنجانده بودیم میدان ورزش میدان حقطلبی است، میدان ظلمستیزی و عدالتخواهی اما گویا این روزها باورهایمان هم رنگ باخته به خصوص از سوی آنها که میز و منصبشان را خیلی دوست دارند و ما ماندهایم که اگر این فوتبال و ورزش خالی از باور و اعتقاد را نخواهیم باید چه کنیم؟
انتهای خبر / پایگاه اطلاع رسانی جوان / کد خبر 352276