loading...
گر پدر مرد تفنگ پدری هست هنوز
محسن محسنی بازدید : 232 دوشنبه 03 مرداد 1390 نظرات (0)
نقد محمد كاظم انبارلویی بر اظهارات محمد هاشمی
اگر آهنگ سخن امام‌جمعه منطبق با رهبری نباشد، یك میتینگ سیاسی است/ هاشمی هنوز در وسط شكاف‌های فتنه 88 نشسته
 

دو روز پیش اظهاراتی از محمد هاشمی در سالروز نمازجمعه 26 تیر 88 حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی منتشر شد كه وی با دفاع از برادر خود از جای خالی وی در نمازجمعه تهران سخن گفته و او را از اركان نظام خوانده بود كه انقلاب بدون او یك رؤیای محال است.

به گزارش رجانیوز، این اظهارات در حالی مطرح شد كه نمازجمعه 26 تیر 88 به‌جای آنكه محور وحدت مؤمنین باشد، به محل نزاع جمعی از فتنه‌گران با مردم انقلابی تبدیل شد. فتنه‌گرانی كه در كنار سران داخلی خود؛ موسوی و كروبی با فراخوان ضد انقلاب به این نمازجمعه آمده بودند و به خطبه‌های خطیب جمعه امیدوار بودند.

البته آقای هاشمی خطیب آن روز جمعه تهران نیز امید آن‌ها را ناامید نكرد و در روزی كه بخش عمده‌ای نمازگزاران متدین پس از خطبه‌ها یا نماز خود را فرادی خواندند و یا اعاده كردند و در مقابل جمعی از فتنه‌گران به‌طور مختلط و با كفش نماز خواندند، برای حل آنچه كه او نام بحران را بر آن گذاشته بود، پیشنهادهایی مانند آزادی زندانیان سیاسی و امكان حضور یافتن معترضان در صداوسیما و بیان اعتراض‌های خود را مطرح كرد.

در عین حال، محمد كاظم انبارلویی در نوشته‌ای به اظهارات محمد هاشمی واكنش نشان داده و علت محروم ماندن آقای هاشمی از حضور در نمازجمعه تهران را بررسی كرده است:

«دیروز برخی از روزنامه‌های دوم خردادی به واكاوی غیبت دو ساله آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از منصب نمازجمعه تهران پرداختند.

مصاحبه آقای محمد هاشمی زینت بخش این واكاوی‌ها بود.

محمد هاشمی در تجلیل از برادر بزرگوارشان گفت كه "جای هاشمی در نماز جمعه تهران خالی است. هاشمی در این 50 سال كه با نهضت همراه است هیچ گاه یك لحظه از نهضت قهر نكرده است. هاشمی از اركان نظام است. انقلاب بدون هاشمی رویای محالی است." (روزنامه آرمان 27/4/90 ص 2)

26 تیرماه سال 88 آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آخرین خطبه‌های نماز جمعه خود را خواند و از آن پس توفیق نیافت در نماز جمعه حضور یابد. حسب روایات نماز جمعه از مناصبی است كه به‌امام مسلمین اختصاص دارد.

نمازجمعه پایگاهی برای روشنگری، وحدت و انسجام جامعه است.

امام جمعه نباید وامدار گروه، جناح یا حزب خاصی باشد چرا كه از منصب حقیقی خود فاصله می‌گیرد.

خطبه‌های روز 26 تیر ماه آیت‌الله هاشمی نتوانست مومنینی را كه در صف اول و نیز محوطه دانشگاه تهران حضور یافته بودند اقناع كند. چرا كه بر حسب تصویری كه از آن روز داریم اكثر نمازگزاران نماز خود را اعاده كردند. حتی كسانی كه با فراخوان ماهواره‌ها آمده بودند، اغلب نماز نخواندند و رفتند و واكنش منفی نسبت به اظهارات ایشان داشتند. نگارنده فردای آن روز در سر مقاله‌ای تحت عنوان  "انتظار مومنین نمازگزار" نوشتم: "به نظرم خطیب محترم نماز جمعه در مخاطب شناسی خطبه‌ها دقت كافی نكرده‌اند"

امام جمعه از آنجا كه منصوب ولایت فقیه است آهنگ سخن خود را  باید از رهبری بگیرد. اگر غیر از این باشد، خطبه‌ها را در حد یك سخنرانی در یك میتینگ سیاسی فرو می‌كاهد. آهنگ سخنان آقای هاشمی در خطبه‌های 26 تیر هیچ تناسبی با مواضع رهبری و مردم نداشت.

لذا به طور طبیعی ایشان نمی‌توانست نقش یك روشنگر سیاسی و یك رجل سیاسی و مذهبی كه دغدغه وحدت مردم را داشت بازی كند. او درباره بی‌مهری عده‌ای نسبت به نتایج انتخابات كه از روز اول اعلام نتایج تا 26 تیرماه هراز چندی كه در خیابان برگزار می‌شد، واكنش منفی نشان نداد. این بی مهری شامل اركان نظام،‌ امام و انقلاب بود كه مردم و رهبری استخوان در گلو و خار در چشم این بی‌مهری‌ها را تحمل می‌كردند.

دستور شورش خیابانی و اردوكشی خیابانی در صورت عدم رای آوری كاندیدای مورد نظر بیت محترم آقای هاشمی رفسنجانی همان صبح روز رای‌گیری هنگام‌انداختن رای به صندوق‌ها صادر شد. خبری كه همه رسانه‌های دشمن آن را با آب و تاب مخابره كردند.

این نشان می‌داد كه اراده‌ای در داخل و خارج قصد تمكین رای ملت را ندارد و از راه‌های غیرقانونی و از طریقی به غیر از نهادهای فیصله بخش می‌خواهد نتایج انتخابات را روشن كند.

خطای اصلی محتوای خطبه‌های 26 تیرماه آن بود كه خطیب محترم مشكل پدیده ‌آمده را "بحران" نامید و ادعای "‌تقلب" كه رمز آشوب بود، جدی گرفت. حال آنكه بحران در ضلعی بود كه رأی مردم را برنمی‌تافت و بر طبل آشوب می‌كوبید. مردم وقتی تداوم شرارت خیابانی را در 13 آبان، روز قدس، 16 آذر و روز عاشورا دیدند در روز 9 دی ماه و 22 بهمن 88 با جریان فتنه مرزبندی كردند.

آقای هاشمی می‌توانست با مرزبندی با باند تبهكار موسوی و كروبی و جریان منافقین و سلطنت طلب‌ها، كفار و گروه‌های ماركسیستی كه این باند را حمایت و پشتیبانی می‌كردند، جای خود را در نمازجمعه پركند،‌ اما این اتفاق نیفتاد!

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با همراهی  مردم می‌توانست خود را در كنار نهضت به تعبیر محمد هاشمی حفظ كند، ‌اما مردم جای او را خالی دیدند!

مردم كه وجود آقای هاشمی را از اركان نظام می‌دانستند، در كنار خود حس نكردند حتی او در اسفند 89 یك بار دیگر تصریح كرد؛ "همچنان به مواضع‌ام در نماز جمعه معتقدم" اگر این مواضع درست بود، تاكنون مشكل پدید آمده یا به قول آقای هاشمی "بحران" را خاتمه می‌داد.‌اما نه تنها آن مشكل حل نشد، بلكه همچنان جای آقای هاشمی را  در نماز جمعه در كنار مردم و نظام و رهبری خالی گذاشت.

نگارنده نمی‌خواهد به عقب برگردد و به بازخوانی حوادث تلخ گذشته بپردازد،‌ باید دنبال راه حل بود تا مشكل را حل كرد.

می‌خواهم بگویم در قضیه پذیرش قطعنامه 598 كه آقای هاشمی تا حد فدا كردن جان خود در پیشنهادات مطرح پیش رفته بود و ‌امام(ره) نپذیرفت و رسما مسئولیت حسن و قبح صلح را پذیرفت، در همین مسئله چرا با همان روحیه فداكاری وارد نمی‌شود.

موضوع حوادث پس از انتخابات در سال 88 موضوع یك نبرد تمام عیار برای سرنگونی نظام،‌ از طریق فعال كردن شكاف نخبگان، شكاف اقوام و مذاهب، شكاف بین رهبران انقلاب و شكاف... بود. آیت الله هاشمی رفسنجانی در وسط این شكاف‌ها نشسته است، نیازی به فدا كردن جان هم ندارد. فقط بازگشت او به آهنگ رهبری و مردم و تشویق به بازگشت كسانی كه به هر دلیل با انقلاب و نظام فاصله گرفته‌اند، 80 درصد توطئه فعال كردن شكاف‌ها را خنثی می‌كند.

در این صورت است كه  جای خالی او در نمازجمعه پر می‌شود و دوباره مردم صدای انقلاب، امام و رهبری را از زبان او می‌شنوند و عاشقانه مثل دوران خطبه‌های قبل از 26 تیرماه 88 گرد او جمع خواهند شد و به این غیبت دوساله پایان داده می‌شود.

موضوع جنگ نرم، سربازگیری از حریف است. انقلاب،‌ مردم و رهبری 2 سال است یكی از فداكارترین سربازان خود را در كنار خود نمی‌بیند.

به طوری كه دو سال است سنگر نماز جمعه از وجود او خالی است، پر كردن این سنگر با موضع‌گیری صریح علیه فتنه‌گران آن هم در كنار رهبری معظم انقلاب امكان پذیر است. آیا آقای هاشمی پس از دو سال به این مطالبه مردم پاسخ مثبت خواهد داد؟»

نقد محمد كاظم انبارلویی بر اظهارات محمد هاشمی
اگر آهنگ سخن امام‌جمعه منطبق با رهبری نباشد، یك میتینگ سیاسی است/ هاشمی هنوز در وسط شكاف‌های فتنه 88 نشسته
 

دو روز پیش اظهاراتی از محمد هاشمی در سالروز نمازجمعه 26 تیر 88 حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی منتشر شد كه وی با دفاع از برادر خود از جای خالی وی در نمازجمعه تهران سخن گفته و او را از اركان نظام خوانده بود كه انقلاب بدون او یك رؤیای محال است.

به گزارش رجانیوز، این اظهارات در حالی مطرح شد كه نمازجمعه 26 تیر 88 به‌جای آنكه محور وحدت مؤمنین باشد، به محل نزاع جمعی از فتنه‌گران با مردم انقلابی تبدیل شد. فتنه‌گرانی كه در كنار سران داخلی خود؛ موسوی و كروبی با فراخوان ضد انقلاب به این نمازجمعه آمده بودند و به خطبه‌های خطیب جمعه امیدوار بودند.

البته آقای هاشمی خطیب آن روز جمعه تهران نیز امید آن‌ها را ناامید نكرد و در روزی كه بخش عمده‌ای نمازگزاران متدین پس از خطبه‌ها یا نماز خود را فرادی خواندند و یا اعاده كردند و در مقابل جمعی از فتنه‌گران به‌طور مختلط و با كفش نماز خواندند، برای حل آنچه كه او نام بحران را بر آن گذاشته بود، پیشنهادهایی مانند آزادی زندانیان سیاسی و امكان حضور یافتن معترضان در صداوسیما و بیان اعتراض‌های خود را مطرح كرد.

در عین حال، محمد كاظم انبارلویی در نوشته‌ای به اظهارات محمد هاشمی واكنش نشان داده و علت محروم ماندن آقای هاشمی از حضور در نمازجمعه تهران را بررسی كرده است:

«دیروز برخی از روزنامه‌های دوم خردادی به واكاوی غیبت دو ساله آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از منصب نمازجمعه تهران پرداختند.

مصاحبه آقای محمد هاشمی زینت بخش این واكاوی‌ها بود.

محمد هاشمی در تجلیل از برادر بزرگوارشان گفت كه "جای هاشمی در نماز جمعه تهران خالی است. هاشمی در این 50 سال كه با نهضت همراه است هیچ گاه یك لحظه از نهضت قهر نكرده است. هاشمی از اركان نظام است. انقلاب بدون هاشمی رویای محالی است." (روزنامه آرمان 27/4/90 ص 2)

26 تیرماه سال 88 آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آخرین خطبه‌های نماز جمعه خود را خواند و از آن پس توفیق نیافت در نماز جمعه حضور یابد. حسب روایات نماز جمعه از مناصبی است كه به‌امام مسلمین اختصاص دارد.

نمازجمعه پایگاهی برای روشنگری، وحدت و انسجام جامعه است.

امام جمعه نباید وامدار گروه، جناح یا حزب خاصی باشد چرا كه از منصب حقیقی خود فاصله می‌گیرد.

خطبه‌های روز 26 تیر ماه آیت‌الله هاشمی نتوانست مومنینی را كه در صف اول و نیز محوطه دانشگاه تهران حضور یافته بودند اقناع كند. چرا كه بر حسب تصویری كه از آن روز داریم اكثر نمازگزاران نماز خود را اعاده كردند. حتی كسانی كه با فراخوان ماهواره‌ها آمده بودند، اغلب نماز نخواندند و رفتند و واكنش منفی نسبت به اظهارات ایشان داشتند. نگارنده فردای آن روز در سر مقاله‌ای تحت عنوان  "انتظار مومنین نمازگزار" نوشتم: "به نظرم خطیب محترم نماز جمعه در مخاطب شناسی خطبه‌ها دقت كافی نكرده‌اند"

امام جمعه از آنجا كه منصوب ولایت فقیه است آهنگ سخن خود را  باید از رهبری بگیرد. اگر غیر از این باشد، خطبه‌ها را در حد یك سخنرانی در یك میتینگ سیاسی فرو می‌كاهد. آهنگ سخنان آقای هاشمی در خطبه‌های 26 تیر هیچ تناسبی با مواضع رهبری و مردم نداشت.

لذا به طور طبیعی ایشان نمی‌توانست نقش یك روشنگر سیاسی و یك رجل سیاسی و مذهبی كه دغدغه وحدت مردم را داشت بازی كند. او درباره بی‌مهری عده‌ای نسبت به نتایج انتخابات كه از روز اول اعلام نتایج تا 26 تیرماه هراز چندی كه در خیابان برگزار می‌شد، واكنش منفی نشان نداد. این بی مهری شامل اركان نظام،‌ امام و انقلاب بود كه مردم و رهبری استخوان در گلو و خار در چشم این بی‌مهری‌ها را تحمل می‌كردند.

دستور شورش خیابانی و اردوكشی خیابانی در صورت عدم رای آوری كاندیدای مورد نظر بیت محترم آقای هاشمی رفسنجانی همان صبح روز رای‌گیری هنگام‌انداختن رای به صندوق‌ها صادر شد. خبری كه همه رسانه‌های دشمن آن را با آب و تاب مخابره كردند.

این نشان می‌داد كه اراده‌ای در داخل و خارج قصد تمكین رای ملت را ندارد و از راه‌های غیرقانونی و از طریقی به غیر از نهادهای فیصله بخش می‌خواهد نتایج انتخابات را روشن كند.

خطای اصلی محتوای خطبه‌های 26 تیرماه آن بود كه خطیب محترم مشكل پدیده ‌آمده را "بحران" نامید و ادعای "‌تقلب" كه رمز آشوب بود، جدی گرفت. حال آنكه بحران در ضلعی بود كه رأی مردم را برنمی‌تافت و بر طبل آشوب می‌كوبید. مردم وقتی تداوم شرارت خیابانی را در 13 آبان، روز قدس، 16 آذر و روز عاشورا دیدند در روز 9 دی ماه و 22 بهمن 88 با جریان فتنه مرزبندی كردند.

آقای هاشمی می‌توانست با مرزبندی با باند تبهكار موسوی و كروبی و جریان منافقین و سلطنت طلب‌ها، كفار و گروه‌های ماركسیستی كه این باند را حمایت و پشتیبانی می‌كردند، جای خود را در نمازجمعه پركند،‌ اما این اتفاق نیفتاد!

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با همراهی  مردم می‌توانست خود را در كنار نهضت به تعبیر محمد هاشمی حفظ كند، ‌اما مردم جای او را خالی دیدند!

مردم كه وجود آقای هاشمی را از اركان نظام می‌دانستند، در كنار خود حس نكردند حتی او در اسفند 89 یك بار دیگر تصریح كرد؛ "همچنان به مواضع‌ام در نماز جمعه معتقدم" اگر این مواضع درست بود، تاكنون مشكل پدید آمده یا به قول آقای هاشمی "بحران" را خاتمه می‌داد.‌اما نه تنها آن مشكل حل نشد، بلكه همچنان جای آقای هاشمی را  در نماز جمعه در كنار مردم و نظام و رهبری خالی گذاشت.

نگارنده نمی‌خواهد به عقب برگردد و به بازخوانی حوادث تلخ گذشته بپردازد،‌ باید دنبال راه حل بود تا مشكل را حل كرد.

می‌خواهم بگویم در قضیه پذیرش قطعنامه 598 كه آقای هاشمی تا حد فدا كردن جان خود در پیشنهادات مطرح پیش رفته بود و ‌امام(ره) نپذیرفت و رسما مسئولیت حسن و قبح صلح را پذیرفت، در همین مسئله چرا با همان روحیه فداكاری وارد نمی‌شود.

موضوع حوادث پس از انتخابات در سال 88 موضوع یك نبرد تمام عیار برای سرنگونی نظام،‌ از طریق فعال كردن شكاف نخبگان، شكاف اقوام و مذاهب، شكاف بین رهبران انقلاب و شكاف... بود. آیت الله هاشمی رفسنجانی در وسط این شكاف‌ها نشسته است، نیازی به فدا كردن جان هم ندارد. فقط بازگشت او به آهنگ رهبری و مردم و تشویق به بازگشت كسانی كه به هر دلیل با انقلاب و نظام فاصله گرفته‌اند، 80 درصد توطئه فعال كردن شكاف‌ها را خنثی می‌كند.

در این صورت است كه  جای خالی او در نمازجمعه پر می‌شود و دوباره مردم صدای انقلاب، امام و رهبری را از زبان او می‌شنوند و عاشقانه مثل دوران خطبه‌های قبل از 26 تیرماه 88 گرد او جمع خواهند شد و به این غیبت دوساله پایان داده می‌شود.

موضوع جنگ نرم، سربازگیری از حریف است. انقلاب،‌ مردم و رهبری 2 سال است یكی از فداكارترین سربازان خود را در كنار خود نمی‌بیند.

به طوری كه دو سال است سنگر نماز جمعه از وجود او خالی است، پر كردن این سنگر با موضع‌گیری صریح علیه فتنه‌گران آن هم در كنار رهبری معظم انقلاب امكان پذیر است. آیا آقای هاشمی پس از دو سال به این مطالبه مردم پاسخ مثبت خواهد داد؟»

نقد محمد كاظم انبارلویی بر اظهارات محمد هاشمی
اگر آهنگ سخن امام‌جمعه منطبق با رهبری نباشد، یك میتینگ سیاسی است/ هاشمی هنوز در وسط شكاف‌های فتنه 88 نشسته
 

دو روز پیش اظهاراتی از محمد هاشمی در سالروز نمازجمعه 26 تیر 88 حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی منتشر شد كه وی با دفاع از برادر خود از جای خالی وی در نمازجمعه تهران سخن گفته و او را از اركان نظام خوانده بود كه انقلاب بدون او یك رؤیای محال است.

به گزارش رجانیوز، این اظهارات در حالی مطرح شد كه نمازجمعه 26 تیر 88 به‌جای آنكه محور وحدت مؤمنین باشد، به محل نزاع جمعی از فتنه‌گران با مردم انقلابی تبدیل شد. فتنه‌گرانی كه در كنار سران داخلی خود؛ موسوی و كروبی با فراخوان ضد انقلاب به این نمازجمعه آمده بودند و به خطبه‌های خطیب جمعه امیدوار بودند.

البته آقای هاشمی خطیب آن روز جمعه تهران نیز امید آن‌ها را ناامید نكرد و در روزی كه بخش عمده‌ای نمازگزاران متدین پس از خطبه‌ها یا نماز خود را فرادی خواندند و یا اعاده كردند و در مقابل جمعی از فتنه‌گران به‌طور مختلط و با كفش نماز خواندند، برای حل آنچه كه او نام بحران را بر آن گذاشته بود، پیشنهادهایی مانند آزادی زندانیان سیاسی و امكان حضور یافتن معترضان در صداوسیما و بیان اعتراض‌های خود را مطرح كرد.

در عین حال، محمد كاظم انبارلویی در نوشته‌ای به اظهارات محمد هاشمی واكنش نشان داده و علت محروم ماندن آقای هاشمی از حضور در نمازجمعه تهران را بررسی كرده است:

«دیروز برخی از روزنامه‌های دوم خردادی به واكاوی غیبت دو ساله آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از منصب نمازجمعه تهران پرداختند.

مصاحبه آقای محمد هاشمی زینت بخش این واكاوی‌ها بود.

محمد هاشمی در تجلیل از برادر بزرگوارشان گفت كه "جای هاشمی در نماز جمعه تهران خالی است. هاشمی در این 50 سال كه با نهضت همراه است هیچ گاه یك لحظه از نهضت قهر نكرده است. هاشمی از اركان نظام است. انقلاب بدون هاشمی رویای محالی است." (روزنامه آرمان 27/4/90 ص 2)

26 تیرماه سال 88 آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آخرین خطبه‌های نماز جمعه خود را خواند و از آن پس توفیق نیافت در نماز جمعه حضور یابد. حسب روایات نماز جمعه از مناصبی است كه به‌امام مسلمین اختصاص دارد.

نمازجمعه پایگاهی برای روشنگری، وحدت و انسجام جامعه است.

امام جمعه نباید وامدار گروه، جناح یا حزب خاصی باشد چرا كه از منصب حقیقی خود فاصله می‌گیرد.

خطبه‌های روز 26 تیر ماه آیت‌الله هاشمی نتوانست مومنینی را كه در صف اول و نیز محوطه دانشگاه تهران حضور یافته بودند اقناع كند. چرا كه بر حسب تصویری كه از آن روز داریم اكثر نمازگزاران نماز خود را اعاده كردند. حتی كسانی كه با فراخوان ماهواره‌ها آمده بودند، اغلب نماز نخواندند و رفتند و واكنش منفی نسبت به اظهارات ایشان داشتند. نگارنده فردای آن روز در سر مقاله‌ای تحت عنوان  "انتظار مومنین نمازگزار" نوشتم: "به نظرم خطیب محترم نماز جمعه در مخاطب شناسی خطبه‌ها دقت كافی نكرده‌اند"

امام جمعه از آنجا كه منصوب ولایت فقیه است آهنگ سخن خود را  باید از رهبری بگیرد. اگر غیر از این باشد، خطبه‌ها را در حد یك سخنرانی در یك میتینگ سیاسی فرو می‌كاهد. آهنگ سخنان آقای هاشمی در خطبه‌های 26 تیر هیچ تناسبی با مواضع رهبری و مردم نداشت.

لذا به طور طبیعی ایشان نمی‌توانست نقش یك روشنگر سیاسی و یك رجل سیاسی و مذهبی كه دغدغه وحدت مردم را داشت بازی كند. او درباره بی‌مهری عده‌ای نسبت به نتایج انتخابات كه از روز اول اعلام نتایج تا 26 تیرماه هراز چندی كه در خیابان برگزار می‌شد، واكنش منفی نشان نداد. این بی مهری شامل اركان نظام،‌ امام و انقلاب بود كه مردم و رهبری استخوان در گلو و خار در چشم این بی‌مهری‌ها را تحمل می‌كردند.

دستور شورش خیابانی و اردوكشی خیابانی در صورت عدم رای آوری كاندیدای مورد نظر بیت محترم آقای هاشمی رفسنجانی همان صبح روز رای‌گیری هنگام‌انداختن رای به صندوق‌ها صادر شد. خبری كه همه رسانه‌های دشمن آن را با آب و تاب مخابره كردند.

این نشان می‌داد كه اراده‌ای در داخل و خارج قصد تمكین رای ملت را ندارد و از راه‌های غیرقانونی و از طریقی به غیر از نهادهای فیصله بخش می‌خواهد نتایج انتخابات را روشن كند.

خطای اصلی محتوای خطبه‌های 26 تیرماه آن بود كه خطیب محترم مشكل پدیده ‌آمده را "بحران" نامید و ادعای "‌تقلب" كه رمز آشوب بود، جدی گرفت. حال آنكه بحران در ضلعی بود كه رأی مردم را برنمی‌تافت و بر طبل آشوب می‌كوبید. مردم وقتی تداوم شرارت خیابانی را در 13 آبان، روز قدس، 16 آذر و روز عاشورا دیدند در روز 9 دی ماه و 22 بهمن 88 با جریان فتنه مرزبندی كردند.

آقای هاشمی می‌توانست با مرزبندی با باند تبهكار موسوی و كروبی و جریان منافقین و سلطنت طلب‌ها، كفار و گروه‌های ماركسیستی كه این باند را حمایت و پشتیبانی می‌كردند، جای خود را در نمازجمعه پركند،‌ اما این اتفاق نیفتاد!

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با همراهی  مردم می‌توانست خود را در كنار نهضت به تعبیر محمد هاشمی حفظ كند، ‌اما مردم جای او را خالی دیدند!

مردم كه وجود آقای هاشمی را از اركان نظام می‌دانستند، در كنار خود حس نكردند حتی او در اسفند 89 یك بار دیگر تصریح كرد؛ "همچنان به مواضع‌ام در نماز جمعه معتقدم" اگر این مواضع درست بود، تاكنون مشكل پدید آمده یا به قول آقای هاشمی "بحران" را خاتمه می‌داد.‌اما نه تنها آن مشكل حل نشد، بلكه همچنان جای آقای هاشمی را  در نماز جمعه در كنار مردم و نظام و رهبری خالی گذاشت.

نگارنده نمی‌خواهد به عقب برگردد و به بازخوانی حوادث تلخ گذشته بپردازد،‌ باید دنبال راه حل بود تا مشكل را حل كرد.

می‌خواهم بگویم در قضیه پذیرش قطعنامه 598 كه آقای هاشمی تا حد فدا كردن جان خود در پیشنهادات مطرح پیش رفته بود و ‌امام(ره) نپذیرفت و رسما مسئولیت حسن و قبح صلح را پذیرفت، در همین مسئله چرا با همان روحیه فداكاری وارد نمی‌شود.

موضوع حوادث پس از انتخابات در سال 88 موضوع یك نبرد تمام عیار برای سرنگونی نظام،‌ از طریق فعال كردن شكاف نخبگان، شكاف اقوام و مذاهب، شكاف بین رهبران انقلاب و شكاف... بود. آیت الله هاشمی رفسنجانی در وسط این شكاف‌ها نشسته است، نیازی به فدا كردن جان هم ندارد. فقط بازگشت او به آهنگ رهبری و مردم و تشویق به بازگشت كسانی كه به هر دلیل با انقلاب و نظام فاصله گرفته‌اند، 80 درصد توطئه فعال كردن شكاف‌ها را خنثی می‌كند.

در این صورت است كه  جای خالی او در نمازجمعه پر می‌شود و دوباره مردم صدای انقلاب، امام و رهبری را از زبان او می‌شنوند و عاشقانه مثل دوران خطبه‌های قبل از 26 تیرماه 88 گرد او جمع خواهند شد و به این غیبت دوساله پایان داده می‌شود.

موضوع جنگ نرم، سربازگیری از حریف است. انقلاب،‌ مردم و رهبری 2 سال است یكی از فداكارترین سربازان خود را در كنار خود نمی‌بیند.

به طوری كه دو سال است سنگر نماز جمعه از وجود او خالی است، پر كردن این سنگر با موضع‌گیری صریح علیه فتنه‌گران آن هم در كنار رهبری معظم انقلاب امكان پذیر است. آیا آقای هاشمی پس از دو سال به این مطالبه مردم پاسخ مثبت خواهد داد؟»

نقد محمد كاظم انبارلویی بر اظهارات محمد هاشمی
اگر آهنگ سخن امام‌جمعه منطبق با رهبری نباشد، یك میتینگ سیاسی است/ هاشمی هنوز در وسط شكاف‌های فتنه 88 نشسته
 

دو روز پیش اظهاراتی از محمد هاشمی در سالروز نمازجمعه 26 تیر 88 حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی منتشر شد كه وی با دفاع از برادر خود از جای خالی وی در نمازجمعه تهران سخن گفته و او را از اركان نظام خوانده بود كه انقلاب بدون او یك رؤیای محال است.

به گزارش رجانیوز، این اظهارات در حالی مطرح شد كه نمازجمعه 26 تیر 88 به‌جای آنكه محور وحدت مؤمنین باشد، به محل نزاع جمعی از فتنه‌گران با مردم انقلابی تبدیل شد. فتنه‌گرانی كه در كنار سران داخلی خود؛ موسوی و كروبی با فراخوان ضد انقلاب به این نمازجمعه آمده بودند و به خطبه‌های خطیب جمعه امیدوار بودند.

البته آقای هاشمی خطیب آن روز جمعه تهران نیز امید آن‌ها را ناامید نكرد و در روزی كه بخش عمده‌ای نمازگزاران متدین پس از خطبه‌ها یا نماز خود را فرادی خواندند و یا اعاده كردند و در مقابل جمعی از فتنه‌گران به‌طور مختلط و با كفش نماز خواندند، برای حل آنچه كه او نام بحران را بر آن گذاشته بود، پیشنهادهایی مانند آزادی زندانیان سیاسی و امكان حضور یافتن معترضان در صداوسیما و بیان اعتراض‌های خود را مطرح كرد.

در عین حال، محمد كاظم انبارلویی در نوشته‌ای به اظهارات محمد هاشمی واكنش نشان داده و علت محروم ماندن آقای هاشمی از حضور در نمازجمعه تهران را بررسی كرده است:

«دیروز برخی از روزنامه‌های دوم خردادی به واكاوی غیبت دو ساله آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از منصب نمازجمعه تهران پرداختند.

مصاحبه آقای محمد هاشمی زینت بخش این واكاوی‌ها بود.

محمد هاشمی در تجلیل از برادر بزرگوارشان گفت كه "جای هاشمی در نماز جمعه تهران خالی است. هاشمی در این 50 سال كه با نهضت همراه است هیچ گاه یك لحظه از نهضت قهر نكرده است. هاشمی از اركان نظام است. انقلاب بدون هاشمی رویای محالی است." (روزنامه آرمان 27/4/90 ص 2)

26 تیرماه سال 88 آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آخرین خطبه‌های نماز جمعه خود را خواند و از آن پس توفیق نیافت در نماز جمعه حضور یابد. حسب روایات نماز جمعه از مناصبی است كه به‌امام مسلمین اختصاص دارد.

نمازجمعه پایگاهی برای روشنگری، وحدت و انسجام جامعه است.

امام جمعه نباید وامدار گروه، جناح یا حزب خاصی باشد چرا كه از منصب حقیقی خود فاصله می‌گیرد.

خطبه‌های روز 26 تیر ماه آیت‌الله هاشمی نتوانست مومنینی را كه در صف اول و نیز محوطه دانشگاه تهران حضور یافته بودند اقناع كند. چرا كه بر حسب تصویری كه از آن روز داریم اكثر نمازگزاران نماز خود را اعاده كردند. حتی كسانی كه با فراخوان ماهواره‌ها آمده بودند، اغلب نماز نخواندند و رفتند و واكنش منفی نسبت به اظهارات ایشان داشتند. نگارنده فردای آن روز در سر مقاله‌ای تحت عنوان  "انتظار مومنین نمازگزار" نوشتم: "به نظرم خطیب محترم نماز جمعه در مخاطب شناسی خطبه‌ها دقت كافی نكرده‌اند"

امام جمعه از آنجا كه منصوب ولایت فقیه است آهنگ سخن خود را  باید از رهبری بگیرد. اگر غیر از این باشد، خطبه‌ها را در حد یك سخنرانی در یك میتینگ سیاسی فرو می‌كاهد. آهنگ سخنان آقای هاشمی در خطبه‌های 26 تیر هیچ تناسبی با مواضع رهبری و مردم نداشت.

لذا به طور طبیعی ایشان نمی‌توانست نقش یك روشنگر سیاسی و یك رجل سیاسی و مذهبی كه دغدغه وحدت مردم را داشت بازی كند. او درباره بی‌مهری عده‌ای نسبت به نتایج انتخابات كه از روز اول اعلام نتایج تا 26 تیرماه هراز چندی كه در خیابان برگزار می‌شد، واكنش منفی نشان نداد. این بی مهری شامل اركان نظام،‌ امام و انقلاب بود كه مردم و رهبری استخوان در گلو و خار در چشم این بی‌مهری‌ها را تحمل می‌كردند.

دستور شورش خیابانی و اردوكشی خیابانی در صورت عدم رای آوری كاندیدای مورد نظر بیت محترم آقای هاشمی رفسنجانی همان صبح روز رای‌گیری هنگام‌انداختن رای به صندوق‌ها صادر شد. خبری كه همه رسانه‌های دشمن آن را با آب و تاب مخابره كردند.

این نشان می‌داد كه اراده‌ای در داخل و خارج قصد تمكین رای ملت را ندارد و از راه‌های غیرقانونی و از طریقی به غیر از نهادهای فیصله بخش می‌خواهد نتایج انتخابات را روشن كند.

خطای اصلی محتوای خطبه‌های 26 تیرماه آن بود كه خطیب محترم مشكل پدیده ‌آمده را "بحران" نامید و ادعای "‌تقلب" كه رمز آشوب بود، جدی گرفت. حال آنكه بحران در ضلعی بود كه رأی مردم را برنمی‌تافت و بر طبل آشوب می‌كوبید. مردم وقتی تداوم شرارت خیابانی را در 13 آبان، روز قدس، 16 آذر و روز عاشورا دیدند در روز 9 دی ماه و 22 بهمن 88 با جریان فتنه مرزبندی كردند.

آقای هاشمی می‌توانست با مرزبندی با باند تبهكار موسوی و كروبی و جریان منافقین و سلطنت طلب‌ها، كفار و گروه‌های ماركسیستی كه این باند را حمایت و پشتیبانی می‌كردند، جای خود را در نمازجمعه پركند،‌ اما این اتفاق نیفتاد!

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با همراهی  مردم می‌توانست خود را در كنار نهضت به تعبیر محمد هاشمی حفظ كند، ‌اما مردم جای او را خالی دیدند!

مردم كه وجود آقای هاشمی را از اركان نظام می‌دانستند، در كنار خود حس نكردند حتی او در اسفند 89 یك بار دیگر تصریح كرد؛ "همچنان به مواضع‌ام در نماز جمعه معتقدم" اگر این مواضع درست بود، تاكنون مشكل پدید آمده یا به قول آقای هاشمی "بحران" را خاتمه می‌داد.‌اما نه تنها آن مشكل حل نشد، بلكه همچنان جای آقای هاشمی را  در نماز جمعه در كنار مردم و نظام و رهبری خالی گذاشت.

نگارنده نمی‌خواهد به عقب برگردد و به بازخوانی حوادث تلخ گذشته بپردازد،‌ باید دنبال راه حل بود تا مشكل را حل كرد.

می‌خواهم بگویم در قضیه پذیرش قطعنامه 598 كه آقای هاشمی تا حد فدا كردن جان خود در پیشنهادات مطرح پیش رفته بود و ‌امام(ره) نپذیرفت و رسما مسئولیت حسن و قبح صلح را پذیرفت، در همین مسئله چرا با همان روحیه فداكاری وارد نمی‌شود.

موضوع حوادث پس از انتخابات در سال 88 موضوع یك نبرد تمام عیار برای سرنگونی نظام،‌ از طریق فعال كردن شكاف نخبگان، شكاف اقوام و مذاهب، شكاف بین رهبران انقلاب و شكاف... بود. آیت الله هاشمی رفسنجانی در وسط این شكاف‌ها نشسته است، نیازی به فدا كردن جان هم ندارد. فقط بازگشت او به آهنگ رهبری و مردم و تشویق به بازگشت كسانی كه به هر دلیل با انقلاب و نظام فاصله گرفته‌اند، 80 درصد توطئه فعال كردن شكاف‌ها را خنثی می‌كند.

در این صورت است كه  جای خالی او در نمازجمعه پر می‌شود و دوباره مردم صدای انقلاب، امام و رهبری را از زبان او می‌شنوند و عاشقانه مثل دوران خطبه‌های قبل از 26 تیرماه 88 گرد او جمع خواهند شد و به این غیبت دوساله پایان داده می‌شود.

موضوع جنگ نرم، سربازگیری از حریف است. انقلاب،‌ مردم و رهبری 2 سال است یكی از فداكارترین سربازان خود را در كنار خود نمی‌بیند.

به طوری كه دو سال است سنگر نماز جمعه از وجود او خالی است، پر كردن این سنگر با موضع‌گیری صریح علیه فتنه‌گران آن هم در كنار رهبری معظم انقلاب امكان پذیر است. آیا آقای هاشمی پس از دو سال به این مطالبه مردم پاسخ مثبت خواهد داد؟»

نقد محمد كاظم انبارلویی بر اظهارات محمد هاشمی
اگر آهنگ سخن امام‌جمعه منطبق با رهبری نباشد، یك میتینگ سیاسی است/ هاشمی هنوز در وسط شكاف‌های فتنه 88 نشسته
 

دو روز پیش اظهاراتی از محمد هاشمی در سالروز نمازجمعه 26 تیر 88 حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی منتشر شد كه وی با دفاع از برادر خود از جای خالی وی در نمازجمعه تهران سخن گفته و او را از اركان نظام خوانده بود كه انقلاب بدون او یك رؤیای محال است.

به گزارش رجانیوز، این اظهارات در حالی مطرح شد كه نمازجمعه 26 تیر 88 به‌جای آنكه محور وحدت مؤمنین باشد، به محل نزاع جمعی از فتنه‌گران با مردم انقلابی تبدیل شد. فتنه‌گرانی كه در كنار سران داخلی خود؛ موسوی و كروبی با فراخوان ضد انقلاب به این نمازجمعه آمده بودند و به خطبه‌های خطیب جمعه امیدوار بودند.

البته آقای هاشمی خطیب آن روز جمعه تهران نیز امید آن‌ها را ناامید نكرد و در روزی كه بخش عمده‌ای نمازگزاران متدین پس از خطبه‌ها یا نماز خود را فرادی خواندند و یا اعاده كردند و در مقابل جمعی از فتنه‌گران به‌طور مختلط و با كفش نماز خواندند، برای حل آنچه كه او نام بحران را بر آن گذاشته بود، پیشنهادهایی مانند آزادی زندانیان سیاسی و امكان حضور یافتن معترضان در صداوسیما و بیان اعتراض‌های خود را مطرح كرد.

در عین حال، محمد كاظم انبارلویی در نوشته‌ای به اظهارات محمد هاشمی واكنش نشان داده و علت محروم ماندن آقای هاشمی از حضور در نمازجمعه تهران را بررسی كرده است:

«دیروز برخی از روزنامه‌های دوم خردادی به واكاوی غیبت دو ساله آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از منصب نمازجمعه تهران پرداختند.

مصاحبه آقای محمد هاشمی زینت بخش این واكاوی‌ها بود.

محمد هاشمی در تجلیل از برادر بزرگوارشان گفت كه "جای هاشمی در نماز جمعه تهران خالی است. هاشمی در این 50 سال كه با نهضت همراه است هیچ گاه یك لحظه از نهضت قهر نكرده است. هاشمی از اركان نظام است. انقلاب بدون هاشمی رویای محالی است." (روزنامه آرمان 27/4/90 ص 2)

26 تیرماه سال 88 آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آخرین خطبه‌های نماز جمعه خود را خواند و از آن پس توفیق نیافت در نماز جمعه حضور یابد. حسب روایات نماز جمعه از مناصبی است كه به‌امام مسلمین اختصاص دارد.

نمازجمعه پایگاهی برای روشنگری، وحدت و انسجام جامعه است.

امام جمعه نباید وامدار گروه، جناح یا حزب خاصی باشد چرا كه از منصب حقیقی خود فاصله می‌گیرد.

خطبه‌های روز 26 تیر ماه آیت‌الله هاشمی نتوانست مومنینی را كه در صف اول و نیز محوطه دانشگاه تهران حضور یافته بودند اقناع كند. چرا كه بر حسب تصویری كه از آن روز داریم اكثر نمازگزاران نماز خود را اعاده كردند. حتی كسانی كه با فراخوان ماهواره‌ها آمده بودند، اغلب نماز نخواندند و رفتند و واكنش منفی نسبت به اظهارات ایشان داشتند. نگارنده فردای آن روز در سر مقاله‌ای تحت عنوان  "انتظار مومنین نمازگزار" نوشتم: "به نظرم خطیب محترم نماز جمعه در مخاطب شناسی خطبه‌ها دقت كافی نكرده‌اند"

امام جمعه از آنجا كه منصوب ولایت فقیه است آهنگ سخن خود را  باید از رهبری بگیرد. اگر غیر از این باشد، خطبه‌ها را در حد یك سخنرانی در یك میتینگ سیاسی فرو می‌كاهد. آهنگ سخنان آقای هاشمی در خطبه‌های 26 تیر هیچ تناسبی با مواضع رهبری و مردم نداشت.

لذا به طور طبیعی ایشان نمی‌توانست نقش یك روشنگر سیاسی و یك رجل سیاسی و مذهبی كه دغدغه وحدت مردم را داشت بازی كند. او درباره بی‌مهری عده‌ای نسبت به نتایج انتخابات كه از روز اول اعلام نتایج تا 26 تیرماه هراز چندی كه در خیابان برگزار می‌شد، واكنش منفی نشان نداد. این بی مهری شامل اركان نظام،‌ امام و انقلاب بود كه مردم و رهبری استخوان در گلو و خار در چشم این بی‌مهری‌ها را تحمل می‌كردند.

دستور شورش خیابانی و اردوكشی خیابانی در صورت عدم رای آوری كاندیدای مورد نظر بیت محترم آقای هاشمی رفسنجانی همان صبح روز رای‌گیری هنگام‌انداختن رای به صندوق‌ها صادر شد. خبری كه همه رسانه‌های دشمن آن را با آب و تاب مخابره كردند.

این نشان می‌داد كه اراده‌ای در داخل و خارج قصد تمكین رای ملت را ندارد و از راه‌های غیرقانونی و از طریقی به غیر از نهادهای فیصله بخش می‌خواهد نتایج انتخابات را روشن كند.

خطای اصلی محتوای خطبه‌های 26 تیرماه آن بود كه خطیب محترم مشكل پدیده ‌آمده را "بحران" نامید و ادعای "‌تقلب" كه رمز آشوب بود، جدی گرفت. حال آنكه بحران در ضلعی بود كه رأی مردم را برنمی‌تافت و بر طبل آشوب می‌كوبید. مردم وقتی تداوم شرارت خیابانی را در 13 آبان، روز قدس، 16 آذر و روز عاشورا دیدند در روز 9 دی ماه و 22 بهمن 88 با جریان فتنه مرزبندی كردند.

آقای هاشمی می‌توانست با مرزبندی با باند تبهكار موسوی و كروبی و جریان منافقین و سلطنت طلب‌ها، كفار و گروه‌های ماركسیستی كه این باند را حمایت و پشتیبانی می‌كردند، جای خود را در نمازجمعه پركند،‌ اما این اتفاق نیفتاد!

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با همراهی  مردم می‌توانست خود را در كنار نهضت به تعبیر محمد هاشمی حفظ كند، ‌اما مردم جای او را خالی دیدند!

مردم كه وجود آقای هاشمی را از اركان نظام می‌دانستند، در كنار خود حس نكردند حتی او در اسفند 89 یك بار دیگر تصریح كرد؛ "همچنان به مواضع‌ام در نماز جمعه معتقدم" اگر این مواضع درست بود، تاكنون مشكل پدید آمده یا به قول آقای هاشمی "بحران" را خاتمه می‌داد.‌اما نه تنها آن مشكل حل نشد، بلكه همچنان جای آقای هاشمی را  در نماز جمعه در كنار مردم و نظام و رهبری خالی گذاشت.

نگارنده نمی‌خواهد به عقب برگردد و به بازخوانی حوادث تلخ گذشته بپردازد،‌ باید دنبال راه حل بود تا مشكل را حل كرد.

می‌خواهم بگویم در قضیه پذیرش قطعنامه 598 كه آقای هاشمی تا حد فدا كردن جان خود در پیشنهادات مطرح پیش رفته بود و ‌امام(ره) نپذیرفت و رسما مسئولیت حسن و قبح صلح را پذیرفت، در همین مسئله چرا با همان روحیه فداكاری وارد نمی‌شود.

موضوع حوادث پس از انتخابات در سال 88 موضوع یك نبرد تمام عیار برای سرنگونی نظام،‌ از طریق فعال كردن شكاف نخبگان، شكاف اقوام و مذاهب، شكاف بین رهبران انقلاب و شكاف... بود. آیت الله هاشمی رفسنجانی در وسط این شكاف‌ها نشسته است، نیازی به فدا كردن جان هم ندارد. فقط بازگشت او به آهنگ رهبری و مردم و تشویق به بازگشت كسانی كه به هر دلیل با انقلاب و نظام فاصله گرفته‌اند، 80 درصد توطئه فعال كردن شكاف‌ها را خنثی می‌كند.

در این صورت است كه  جای خالی او در نمازجمعه پر می‌شود و دوباره مردم صدای انقلاب، امام و رهبری را از زبان او می‌شنوند و عاشقانه مثل دوران خطبه‌های قبل از 26 تیرماه 88 گرد او جمع خواهند شد و به این غیبت دوساله پایان داده می‌شود.

موضوع جنگ نرم، سربازگیری از حریف است. انقلاب،‌ مردم و رهبری 2 سال است یكی از فداكارترین سربازان خود را در كنار خود نمی‌بیند.

به طوری كه دو سال است سنگر نماز جمعه از وجود او خالی است، پر كردن این سنگر با موضع‌گیری صریح علیه فتنه‌گران آن هم در كنار رهبری معظم انقلاب امكان پذیر است. آیا آقای هاشمی پس از دو سال به این مطالبه مردم پاسخ مثبت خواهد داد؟»

نقد محمد كاظم انبارلویی بر اظهارات محمد هاشمی
اگر آهنگ سخن امام‌جمعه منطبق با رهبری نباشد، یك میتینگ سیاسی است/ هاشمی هنوز در وسط شكاف‌های فتنه 88 نشسته
 

دو روز پیش اظهاراتی از محمد هاشمی در سالروز نمازجمعه 26 تیر 88 حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی منتشر شد كه وی با دفاع از برادر خود از جای خالی وی در نمازجمعه تهران سخن گفته و او را از اركان نظام خوانده بود كه انقلاب بدون او یك رؤیای محال است.

به گزارش رجانیوز، این اظهارات در حالی مطرح شد كه نمازجمعه 26 تیر 88 به‌جای آنكه محور وحدت مؤمنین باشد، به محل نزاع جمعی از فتنه‌گران با مردم انقلابی تبدیل ش

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • سلام هموطن

    آمار سایت
  • کل مطالب : 180
  • کل نظرات : 67
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 99
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 162
  • بازدید ماه : 162
  • بازدید سال : 4,297
  • بازدید کلی : 68,543