به گزارش بی باک، اخیرا عکس از حسنی مبارک منتشر شده است که دیکتاتور بودن شخصیت این فرد را حتی در لباس او نمایان میسازد.
شبکه ایران نوشت: خطوطی که روی لباس حسنی مبارک است، در نمای نزدیک نام اوست که با حروف لاتین روی لباسش نقش بسته است!
به گزارش بی باک، اخیرا عکس از حسنی مبارک منتشر شده است که دیکتاتور بودن شخصیت این فرد را حتی در لباس او نمایان میسازد.
شبکه ایران نوشت: خطوطی که روی لباس حسنی مبارک است، در نمای نزدیک نام اوست که با حروف لاتین روی لباسش نقش بسته است!
به گزارش سرویس بین الملل بی باک، "کریمه المحروق" رقاصه مراکشی که اخیرا به دلیل رابطه غیر اخلاقی با سلویو برلوسکنی نخست وزیر ایتالیا بسیار بر سر زبانها و تیتر رسانه ها است ، گفت: برلوسکنی مسائل غیر اخلاقی و پارتیهای "قرمز" یا "بونگا بونگا" را از قذافی دیکتاتور دیوانه لیبی یاد گرفته است.
کریمه المحروق معروف به "روبی" فاش کرد معمر قذافی کسی بود که این پارتیهای غیر اخلاقی را به نخست وزیر ایتالیا یاد داد و اعمال غیر اخلاقی برلوسکنی دقیقا مانند پارتیهایی می باشد که قذافی در لیبی می گیرد.
وی در گفتگویی که با روزنامه "سان" انگلیس داشت بیان کرد: برلوسکنی به من پیشنهاد داد که برای لذت بردن و تفریح به پارتیهای "بونگا بونگا" که برگذار می کند بیایم و گفت که در این پارتیها زنان باید عریان باشند اما این کلمه یک کلمه آفریقایی می باشد و معنای آن ( ربودن زنان جهانگرد و تجاوز کردن به آنها در صحرا) می باشد.
این دختر مراکشی تاکید کرد که برلوسکنی بعد از سفر به لیبی و دیدار با قذافی چنین پارتیهای غیر اخلاقی را در ایتالیا بر پا کرد و تمام فساد او بر گرفته از قذافی می باشد.
دیکتاتور لیبی این روزها با اعمال، رفتار و گفتارش در صدر اخبار رسانه های جهان قرار دارد. قذافی حاکمی است با مجموعه ای از لباس های عجیب و غریب.
salavat.gif آنچه در پی میآید توصیههایی است كه امام عصر (عج)خطاب به شیعیان و پیروان اهلبیت (ع) فرمودهاند. براستی، چقدر به اینها عمل میكنیم؟! 1. از خداوند ـ جل جلاله ـ بترسید و تقوا پیشه كنید. 2. به ما در بیرون آوردن شما از فتنه و امتحانی كه بر شما روی آورده است كمك كنید. 3. عهد میكنم كه هر كدام از شیعیان كه راه تقوا را در پیش گیرد و هر آنچه كه لازم است ]و حق خداست[ از مال خود خارج كند، از فتنهی گمراهكننده و رنجهای ظلمانی در امان باشد. 4. هر كدام از شیعیان، در بخشش اموالی كه خداوند به او داده به كسانی كه خداوند فرمان داده است بخل ورزد، در دنیا و آخرت زیانكار خواهد بود. 5. اگر شیعیان ما در وفا نمودن به عهد و پیمانی كه از ایشان گرفته شد، همسو و یكدل شوند، دیدار ما از ایشان به تأخیر نخواهد افتاد. 6. ظهور ما به تأخیر نیفتاده مگر به سبب اعمال ناپسندی كه از ایشان سر میزند و خبر آنها به ما میرسد. (توقیع به شیخ مفید) 7. از خدا بترسید ؛ و از ما اطاعت كنید ؛ و از راه راست منحرف نگردید. 8. نیت خود را ـ مطابق سنت آشكاری كه به شما گفتم ـ با دوستی، به سوی ما برگردانید. (توقیع به ابن ابیغانم قزوینی و جماعتی از شیعیان) 9. اموال شما (خمس و زكات) را قبول نمیكنیم مگر اینكه پاك و طاهر باشد... هر كس میخواهد عمل كند و هر كه نخواهد نكند ؛ چرا كه ما به آنچه شما دارید نیازی نداریم. 10. ظهور و فرج در دست خداست و كسانی كه وقت رای آن تعیین میكنند "دروغگو " هستند. 11. در مسایلی كه روی میدهد به فقهاء مراجعه كنید ؛ زیرا كه ایشان حجت من بر شمایند و من حجت خدایم بر ایشان. 12. منتفع شدن از من در ایام غیبتم، مانند استفاده از خورشید است زمانی كه ابر روی آن را پوشانده باشد. 13. درباره چیزهایی كه به درد شما نمیخورد سؤال نكنید، و در دانستن چیزهایی كه از دانستن آنها معاف شدهاید خود را به سختی نیاندازید. 14. برای تعجیل فرج بسیار دعا كنید ؛ چرا كه همین فرج شماست. (توقیع به اسحاق بن یعقوب) 15. هر كس بدون اجازه ما در اموال مربوط به ما (خمس، زكات و وقف) تصرف كند، از جمله ظالمین است و ما در روز قیامت شاكی او خواهیم بود. (توقیع به محمد بن جعفر اسدی) 16. آیا نمیدانید كه خداوند از زمان حضرت آدم تا حال، برای مردم ملجأ و پناهی قرار داده كه به ایشان پناه برند و راهنمایانی تعیین كرده كه به سبب آنها هدایت یابند. هر زمان كه نشانهای از آنان پنهان شد نشانهی دیگر آشكار گردید و هر وقت كه ستارهای از ایشان غروب كرد ستارهی دیگر طلوع نمود ؛ و وقتی كه خدای عزوجل امام حسن عسكری (ع) را به سوی خود برد گمان ننمایید كه واسطه میان خود و مخلوقاتش را قطع نموده است. هرگز چنین چیزی نشده و نخواهد شد تا وقتی كه قیامت برپا شود. (توقیع به محمد بن ابراهیم بن مهزیار) 17. آیا نمیدانید كه روی زمین از حجت خدا خالی نمیگردد ؛ خواه آن حجت، ظاهر باشد و خواه پنهان. 18. مردم پیروی از خواهشهای نفسانی را از خود دور كنند ؛ و همانگونه كه ]پیش از غیبت[ رفتار مینمودند رفتار كنند ؛ و امری كه از آنان پوشیده و پنهان شده است را جستجو ننمایند ... و بدانند كه حق با ما و در نزد ماست. (توقیع به عمری وپسرش) توضیح: توقیع ، در لغت به معنای "امضاء، نامه و فرمان" ، و دراصطلاح حدیثی به معنای "بخشی از نوشتههای ائمه اطهار علیهم السلام " است . بیشتر توقیعات از سوی امام عصر (عج) صادر گردیده است. واژه توقیع نخستین بار در روایتی از امام کاظم (ع) به معنای یادداشتی که امام در زیر یک نامه نوشته دیده شدهاست. امروزه وقتی سخنی از «توقیع» به میان میآید، ذهن به توقیعات حضرت مهدی (ع) منصرف میگردد. ارسال توقیعات برای شیعیان، معمولاً توسط وکلای امام صورت میگرفت. نواب اربعه امام عصر وکیلانی در شهرهای مختلف داشتند که توقیعات از طریق آنها انتشار مییافت. در کتاب کمال الدین شیخ صدوق، غیبت شیخ طوسی، احتجاج طبرسی و بحارالانوار مجلسی، حدود هشتاد توقیع از سوی امام زمان (ع) نقل شده است که محتوای آنها، برخی خطاب به سفرا و نواب خاص است و برخی خطاب به علماء و فقهاست. برخی در پاسخ به سؤالات است و برخی در تکذیب کسانی است که به دروغ ادعای امامت یا نیابت از طرف آن حضرت را داشتند. ................ منبع توصیهها : علامه محمدباقر مجلسی؛ مهدی موعود ؛ ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیهای؛ قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران، 1380 ؛ ج 2 .
چشم چپش آسیب شدیدی دید. به طوری که دکترها معتقدند بودند که بینایی چشم از دست خواهد رفت. چون چشمش قابل عمل کردن نبود. اوضاع بیناییاش روز به روز بدتر میشد. مدتی را در بیمارستان بود تا اینکه روزی مادر برای ملاقاتش آمد از او خواست که اگر دوباره آمد، حتما تسبیح قرمز حاج حسین را برایش بیاورد.
مادر دفعه بعد که به دیدنش آمد، تسبیح را آورد. شب به هنگام خواب تسبیح حاج حسین را بر روی چشمش گذاشت و از او شفای چشمش را خواست. کاملا به خواب نرفته بود که دید دو پسربچه به اتاقش آمدند و دو طرف تختش را گرفتند و او را به اتاق عمل بردند و زمانی که وارد اتاق عمل شد دید که بیشتر شبیه تکیههای عزاداری است تا اتاق عمل.
زمانی که به هوش آمد، حسین را بالای سرش دید که با لبخندی شیرین و کلامی آرام صدایش میکرد. حسین به او گفت: دیگر ناراحت نباش. غصه نخور، حالت خوب شده...
با صدای دکتر، دکتر ِ پرستار کاملا از خواب بیدار شد. دکتر کنار تختش آمد و گفت: ما گمان کردیم که چشمتان خونریزی کرده است، چرا این تسبیح قرمزرنگ را روی چشمتان گذاشتهاید؟ جریان را برای دکتر گفت. دکتر گفت: خانم اسکندرلو! حتما در خواب شما حکمتی بوده است. لطفا برای معاینه پزشکی آماده شوید تا ببینیم برادرتان چه کار کرده است.
پس از معاینه دکتر گفت: خدا را شکر کنید، او بینایی صد درصدی شما را بازگردانده است، حالت جراحت چشمتان عوض شده و هیچ احتیاجی به عمل کردن و یا تخلیه ندارد!
شهـید حاج حسین اسکندرلو فرمانده گردان حضرت علیاصغر(علیهالسلام) لشکر ۱۰ سیدالشهداست، که در منطقه فکه ذر سال ۱۳۶۵ به فیض شهادت نائل شد.
به گزارش رادیو فرانسه "نیکولاسارکوزی"، رئیس جمهوری فرانسه، با اذعان به سیاست دوگانه کشورش گفت: «کشورهای اروپایی در گذشته با کلیه رژیم های دیکتاتوری در این کشورها روابطی نزدیک و حسنه داشته اند و این دیکتاتوری ها را سنگری در برابر "اسلام گرائی" تلقی می کرده اند.»
وی برای توجیه این کار مقامات اروپایی با ادعای اصلاح روابط با کشور هایی که در آن انقلاب صورت گرفته، بیان داشت: «با این انقلاب ها در کشورهای عربی و قرار گرفتن دموکراسی و آزادی در تمامی اشکال آن در مقابل دیکتاتوری، تغییر در روابط فرانسه و اروپا با این کشور ها آغاز می شود.»
رئیس جمهوری فرانسه در سخنرانی کوتاه خود تلاش کرد ترمیم کابینه در سطح پست های کلیدی این کشور را بیشتر به تحولات اخیر کشورهای عرب نسبت دهد نه مشکلات و انتقاداتی که در داخل از نحوۀ ادارۀ امور و به ویژه سیاست خارجی دولت او مطرح می شود.
کانکت که شد اول قربون صدقه عروس آذربایجان میره و بعد
من دیگه نمیدونم...فقط میدونم باید بکنی(1 کاری)
1: نامه ها به حضرت امام خمینی (ره):
نامه سرگشاده هاشمی به رهبر انقلاب در همان روزهایی که آتش فتنه ریشه می دواند با
سخنان عفت هاشمی رفسنجانی همراه شد تا از انذار نوبت به تحریک برسد و برخی فرزندان رییس مجمع نیز خود را به جمع اردوکشی های خیابانی برسانند.
به گزارش رجانیوز هاشمی آن روز نوشت:«بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده میکنیم.»
رییس مجمع تشخیص آن روز از خود و رهبری در کنار هم و با عنوان بازمانده های انقلاب یاد کرد و با صراحت و در مقام انذار نوشت:«اکنون که امام راحل (ره) آن پیر فرزانه و حلّال مشکلات و ملجاء همه و یار صبور و دیرینه هر دوی ما آیتالله شهید مظلوم دکتر بهشتی و بسیاری از همسنگران قدیم که یا به فیض عظمای شهادت رسیدند و یا به دیار باقی شتافتند؛ در بین ما حضور ندارند، شما ماندهاید و من و معدودی از یاران و همفکران قدیم. از جنابعالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیتتان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنههای خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح میدانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.»
این نامه نگاری های پر معنا البته تنها به بازه زمانی این انتخابات محدود نبوده و نیست. طی روزهای اخیر سایت هاشمی رفسنجانی نامه ای را به قلم او خطاب به امام راحل منتشر کرد که نشان می داد هاشمی حتی نسبت به امام نیز مراعات برخی امور را نمی کرده است. اگرچه بازنشر این نامه در برهه زمانی کنونی خود پرمعنا بود، اما محتوای آن تداعی نامه نگاری تند روزهای انتخابات را می نمود که این بار خطاب به امام عظیم الشأن رقم خورده است.
ماجرا به سال 59 برمی گردد. در همان روزها که امام مصالح کشور را می دید، هاشمی دست به قلم شد تا نامه بنویسد. نامه چنین شروع می شد:
«بسماللهالرحمنالرحیم
امام و رهبر و مرجع تقلید عزیز و معظم
به نظر میرسد در ملاقاتهای معمولی، به خاطر کارهای زیاد و خستگی جنابعالی، فرصت کافی برای طرح و بحث مطالبی اساسی که داریم به دست نمیآید، ناچار چیزهائی که تذکرش را وظیفه تشخیص میدهم تحت عنوان:"النصیحه لائمه المؤمنین" در این نامه بنویسم؛ خواهش میکنم توجه فرمائید و در ملاقات بعدی جواب لطف کنید.»
آن روزها نیز هاشمی بر مشی عملی امام خرده گرفت و از آنچه سکوت و کلی گویی می نامید انتقاد کرد. هاشمی البته اعتراف کرد که نظرات امام را با تعدیل اجرا می کرده است؛ اما شاید نسبت به اینکه امام هزینه اجرای نظراتش را نمی پرداخت، بدین معنا که در مقابل مخالفان به دفاع علنی از این سیاست ها رو نمی آورد، انتقادهای جدی داشت. هاشمی حتی در نامه خود به امام از واژه "آسایش طلبی" هم استفاده کرد!
او در این نامه با تندی نوشت:«خود شما میدانید که موضع نسبتاً سخت مکتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است، بعد از پیروزی معمولاً ما مسامحههائی در اینگونه موارد داشتیم و جنابعالی مخالف بودید، اما نظرات شما را با تعدیلهائی اجرا میکردیم؛ شما اجازه ورود افراد تارکالصلوة یا متظاهر به فسق را در کارهای مهم نمیدادید، شما روزنامه آیندگان و ... تحریم میکردید، شما از حضور زنان بیحجاب در ادارات مانع بودید، شما از وجود موسیقی و زن بیحجاب در رادیو تلویزیون جلوگیری میکردید؟ همینها موارد اختلاف ما با آنها است. آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بیطرف بگیرید؟ آیا بیخط بودن و آسایش طلبی را میپسندید؟»
هاشمی می گفت:«تحمل ابهام در نظر رهبر برایمان مشکل است.» هاشمی حتی به خاطر عدم حمایت امام از حزب جمهوری هم گلایه داشت:«ما "حزب جمهوری اسلامی" را با مشورت با شخص جنابعالی و گرفتن قول مساعدت و تأیید غیر مستقیم –من شخصاً در مدرسه علوی با شما در این باره مذاکره کردم- تأسیس کردیم و با توجه به اینکه قانون اساسی، تعداد احزاب را پذیرفته فکر میکنیم یک حزب اسلامی قوی برای تداوم انقلاب و حکومت اسلامی ضرورت دارد و جنابعالی هم روزهای اول در تهران و قم مکرراً تأیید فرمودید –ممکن است فعلاً فراموش کرده باشید- و اکنون اعتبار حزب از نفوذ شما تغذیه میشود –غیر مستقیم- ولی رنگ حمایت از روزهای اول کمتر شده. میل داریم لااقل در جلسات خصوصی نظر صریحی بفرمائید. اگر مایلید ما حزب را کنار بگذاریم، ما را قانع کنید و اگر لازم میدانید که حزب بماند باید جور دیگری عمل بشود و اگر همینگونه که عمل میفرمائید، مصلحت است ما را قانع کنید تا ما هم دوستان حزبی را قانع کنیم.»
هاشمی حتی از این خطاب های تند هم پا را فراتر گذاشت و از تحت تأثیر دیگران قرار گرفتن امام ابراز نگرانی کرد:«گاهی به ذهنم خطور میکند که تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را –که از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوقالذکر ضعیفتر از گذشته نشان میدهید، بسیاری از مردم هم متحیریند که چرا امام قاطع و صریح در این مسائل سرنوشتساز صراحت ندارد.»
آن روزها امام هشدارهایشان مشابه هشدارهای امروز رهبر انقلاب بود. اگر طی روزهای بعد از انتخابات دهم رهبر انقلاب مدام با مدارا نسبت به جریان فتنه و چهره هایی چون میرحسین موسوی پیش رفتند و البته در هر سکوی زمانی هشدار دادند و حجت را تمام کردند، آن روزها نیز با توجه به شرایط جنگی کشور، امام مدام به بنی صدر هشدار می داد و در عین حال از همه می خواست تا در آن برهه زمانی که می رفت تا یأس دامن گیر جبهه ها شود، مایه امید مردم باشند.
امام می فرمود:«آنهایى كه اهل فكرند. اهل قلمند. آنهایى كه صالحاند. این صُلَحا باید بنشینند و در صدد این باشند كه امید بدهند به این جامعه. این مردم احتیاج به امید دارند. دیگران دارند اینها را ناامید مىكنند. دیگران مىگویند كه همه به هم ریختند اصلًا مملكتى نیست اینجا. مایى كه باید همه كوشش كنیم به اینكه نخیر، نظامى هست اینجا و این نظامى است كه بهتر از نظامهاى دیگرى است. كجا سراغ دارید شما یك نظامى را كه یك نفر بقّال هم آزاد بشود به اینكه به یك رئیس جمهور هرچه مىخواهد بگوید. به نخست وزیر هرچه مىخواهد بگوید. به رئیس مجلس هرچه مىخواهد بگوید. كجا شما همچو چیزى را دارید؟ خوب، شما سران ممالك دیگر را هم ببینید. كارهاى آنها را هم ببینید. معامله آنها را با ملت ببینید.»
در چنین شرایطی بود که هاشمی برای امام نامه نوشت. آن روزها هاشمی اگرچه منتقد بنی صدر هم بود، اما در روزهای بعد از انتخابات دهم این مواضع گاه همسوی مواضع سران فتنه یعنی جبهه مقابل انقلاب و کسانی که در قامت بنی صدری نو به میدان آمده بودند، تعریف شد. اگر هاشمی آن روزها نسبت به جریان مخالف نظام هشدار می داد، طی روزهای بعد از انتخابات با برخی از خانواده های زندانیان وقایع بعد از انتخابات هم دیدار کرد. این شاید تفاوت آن روز و امروز باشد؛ و البته نامه نگاری های تند وجه مشترک هر دو بازه زمانی.
متن كامل نامه هاشمی به امام خمینی در 25 بهمن 59 در ادامه آمده است:
بسماللهالرحمنالرحیم
امام و رهبر و مرجع تقلید عزیز و معظم
به نظر میرسد در ملاقاتهای معمولی، به خاطر کارهای زیاد و خستگی جنابعالی، فرصت کافی برای طرح و بحث مطالبی اساسی که داریم به دست نمیآید، ناچار چیزهائی که تذکرش را وظیفه تشخیص میدهم تحت عنوان: «النصیحه لائمه المؤمنین» در این نامه بنویسم؛ خواهش میکنم توجه فرمائید و در ملاقات بعدی جواب لطف کنید:
۱- یکسال پیش پس از انتخابات ریاست جمهوری نامهای به خدمتتان نوشتیم که نسخهای از آن ضمیمه این نامه است. شما در بیمارستان قلب بستری بودید و ملاحظه حال شما مانع تقدیم نامه گردید، خواهش دارم، اول نامه را ملاحظه نمائید و سپس این یکی را.
۲- احساس میکنم که روابط و ملاقاتهای ما با جنابعالی، صورت تشریفاتی به خود میگیرد و محدودیتهایی در طرح و بحث مطالب –من جمله خوف از اینکه جنابعالی موضعگیری سیاسی و رقابت تلقی کنید- به وجود آمده و من خائفم که این حالت خسارت بار باشد.
۳- تبلیغات متمرکز مخالفان –که از مقام رسمی و تریبونهای رسمی در رُل مخالف و اقلیت سخن میگویند- و نصایح کلی و عام جنابعالی و سکوت و ملاحظات ما که علل موضعگیریها را روشن نکردهایم، وضعی به وجود آورده که خیلیها خیال میکنند ما و طرف ما بر سر قدرت اختلاف داریم و دو طرف را متساویاً مقصر یا قاصر یا ... میدانند. ما برای حفظ آرامش نمیتوانیم مطالب واقعی خودمان را بگوئیم و جنابعالی هم صلاح ندانستهاید که مردم را از ابهام و تحیر درآورید.
خود شما میدانید که موضع نسبتاً سخت مکتبی امروز ما، دنباله نظرات قاطع شما از اول انقلاب تا به امروز است، بعد از پیروزی معمولاً ما مسامحههائی در اینگونه موارد داشتیم و جنابعالی مخالف بودید، اما نظرات شما را با تعدیلهائی اجرا میکردیم؛ شما اجازه ورود افراد تارکالصلوة یا متظاهر به فسق را در کارهای مهم نمیدادید، شما روزنامه آیندگان و ... تحریم میکردید، شما از حضور زنان بیحجاب در ادارات مانع بودید، شما از وجود موسیقی و زن بیحجاب در رادیو تلویزیون جلوگیری میکردید؟ همینها موارد اختلاف ما با آنها است. آیا رواست که به خاطر اجرای نظرات جنابعالی ما درگیر باشیم و متهم و جنابعالی در مقابل اینها موضع بیطرف بگیرید؟ آیا بیخط بودن و آسایش طلبی را میپسندید؟ البته اگر مصلحت میدانید که مقام رهبری در همین موضع باشد و سربازان خیر و شر جریانات را تحمل کنند، ما از جان و دل حاضر به پذیرش این مصلحت هستیم، ولی لااقل به خود ما بگوئید. آیا رواست که همه گروه دوستان ما به اضافه اکثریت مدرسین و فضلاء قم و ائمه جمعه و جماعات و ... در یک طرف اختلاف و شخص آقای بنی صدر در یک طرف و جنابعالی موضع ناصح بیطرف داشته باشید؟ مردم چه فکر خواهند کرد؟ و بعداً تاریخ چگونه قضاوت میکند؟
۴- ما جایز نمیدانیم که میدان را برای حریف خالی بگذاریم و مثل بعضی از همراهان سابق، قیافه بیطرف بگیریم و به اصطلاح جنت مکان و بیآزار و زاهد جلوه کنیم، به خاطر حفاظت از خط اسلامی انقلاب در صحنه میمانیم و از مشکلات، مخالفتها و تهمتها نمیهراسیم و به صلاحیت رهبری جنابعالی ایمان داریم، ولی تحمل ابهام در نظر رهبر برایمان مشکل است. مگر اینکه بفرمائید، همین ابهام صلاح است. احتمال اینکه این ابهام در رابطه با خطوط سیاسی و فکری جاری و خطی که در ارتش تعقیب میشود، آثار نامطلوبی در تاریخ انقلابمان بگذارد، وادارم کرد به عنوان وظیفه روی این مطالب، صراحت و تأکید داشته باشم و امیدوارم مثل همیشه این جسارت را ببخشید.
۵- قبل از انتخابات ریاست جمهوری، به شما عرض کردیم که بینش آقای بنیصدر مخالف بینش اسلام فقاهتی است که ما برای اجرای آن تلاش میکنیم و اکنون هم بر همان نظر هستیم و شما فرمودید ریاست جمهوری مقام سیاسی است و کاری دستش نیست؛ امروز ملاحظه میفرمائید که چگونه در کار کابینه و ... میتواند کارشکنی کند و چگونه با استفاده از مقام، مجلس و دولت و نهادهای انقلابی را تضعیف میکنند و ما فقط میتوانیم دفاع کنیم؛ چون تضعیف متقابل را با گفتن نواقص رئیس جمهور صلاح نمیدانیم و همان دفاع هم مشاجره تلقی میشود و بحق مورد مخالفت جنابعالی قرار میگیرد و آتش بس میدهید و خودتان هم دفاع لازم را نمیفرمائید که: اختلاف دو بینش است که یک طرف مصداق اسلامش غضنفرپور و سلامتیان و سعید سنجابی و طرف دیگر رجائی و گنابادی و منافی و موسوی و ... میباشند.
۶- در خصوص جنگ و فرماندهی ارتش، مطالب و احتمالات زیادی داریم. فرماندهی به خاطر ناهماهنگی و وحشت از نیروهای خالص اسلامی، مایل است نیروهای غیر اسلامی را در ارتش حاکم کند –که منافع مشترک پیدا کردهاند- و نیروهای خالص دینی را یا منزوی و یا منفصل نماید. خلبان شیرودی که سمبل ایمان و شجاعت و تلاش است، در پادگان ابوذر به من میگفت که امروز ایمان میجنگد نه تخصص و میخواهند دست مؤمنان را کوتاه کنند، ایشان همراه و همرزم خلبان شهید کشوری و خلبان شهید آشوری است. وحشت داشت و به من گفت پیامش را به شما بگویم و ضبط هم شده؛ احتمال اینکه مدیران جنگ به علل سیاسی طالب طولانی شدن جنگ باشند، وجود دارد و این احتمال تکلیفآور است. احتمالاً آقای بنیصدر به منظور تضعیف دولت و شاید –بعضیها هم باشند- برای اجرای منویات آمریکا و ... مخصوصاً کمبود مهمات و اسلحه قابل توجه است. در این مورد لازم است، جنابعالی سریعاً فکری بفرمائید و بهتر است در یک جلسه طولانی و محرمانه با دوستان مورد اعتماد ارتشی نظیر صیاد شیرازی، نامجو، سلیمی، شیرودی و ... با حضور ماها در خدمتتان بحث و تصمیمگیری شود.
۷- ما «حزب جمهوری اسلامی» را با مشورت با شخص جنابعالی و گرفتن قول مساعدت و تأیید غیر مستقیم –من شخصاً در مدرسه علوی با شما در این باره مذاکره کردم- تأسیس کردیم و با توجه به اینکه قانون اساسی، تعداد احزاب را پذیرفته فکر میکنیم یک حزب اسلامی قوی برای تداوم انقلاب و حکومت اسلامی ضرورت دارد و جنابعالی هم روزهای اول در تهران و قم مکرراً تأیید فرمودید –ممکن است فعلاً فراموش کرده باشید- و اکنون اعتبار حزب از نفوذ شما تغذیه میشود –غیر مستقیم- ولی رنگ حمایت از روزهای اول کمتر شده. میل داریم لااقل در جلسات خصوصی نظر صریحی بفرمائید. اگر مایلید ما حزب را کنار بگذاریم، ما را قانع کنید و اگر لازم میدانید که حزب بماند باید جور دیگری عمل بشود و اگر همینگونه که عمل میفرمائید، مصلحت است ما را قانع کنید تا ما هم دوستان حزبی را قانع کنیم.
۸- اینجانب که جنابعالی را مثل جانم دوست دارم و روی زمین کسی را صالحتراز شما سراغ ندارم، گاهی به ذهنم خطور میکند که تبلیغات و ادعاهای دیگران شما را تحت تأثیر قرار داده و قاطعیت و صراحت لازم را –که از ویژگیهای شما در هدایت انقلاب بوده- در موارد فوقالذکر ضعیفتر از گذشته نشان میدهید، بسیاری از مردم هم متحیریند که چرا امام قاطع و صریح در این مسائل سرنوشتساز صراحت ندارد. خدای نخواسته اگر روزی شما نباشید و این تحیر بماند، چه خواهد شد؟ واقعاً و حقاً ما انتظار داریم در مقام رهبری و مرجع تقلید اگر تعدیلی در شیوه حرکت ما لازم میدانید صراحتاً امر بفرمائید که مطیعیم؛ ما انتظار نداریم که نصایح ذووجوهی از رسانههای جمعی بشنویم، احضار کنید و امر بفرمائید.
۹- آخرین مطلب –که در ترتیب مطالب جایش اینجای نامه نیست- اینکه ما پس از پیروزی آقای بنیصدر برای اینکه ایشان خیالش از جانب ما راحت باشد، ایشان را به ریاست شورای انقلاب برگزیدیم و به جنابعالی پیشنهاد نیابت فرماندهی کل قوای ایشان را دادیم که سریعاً تصمیم بگیرند و کار کنند، اما ایشان به اینها هم قانع نشد و مرتباً کمبودها را متوجه ما میکرد و میگفت: « من میخواهم کار کنم ولی نمیگذارند»، در مرکز قدرت بود و دیگران را مقصر معرفی میکرد و امروز هم میبینید نقش اقلیت مخالف را. پس چه باید کرد؟ با سپاس و معذرت.
اکبر هاشمی
۲۵/۱۱/۱۳۵۹
2: نامه به ولی امر مسلمین حضرت امام خامنه ای (سید خراسانی) :
سمالله الرحمن الرحیم
مقام معظم رهبری آیتالله خامنهای زیده عزّه
متأسفانه اظهارات عاری از حقیقت و غیرمسئولانه آقای احمدینژاد در جریان مناظره با مهندس موسوی و مقدمهچینیهای قبل و حوادث بعد از آن، خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقان و گروهکهای ضدانقلاب در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب و نیز تهمتزدنها در انتخابات 84 و انتخابات مجلس ششم ولجنپراکنیهای باند پالیزدار که در دادگاه محکوم شده را به نمایش گذاشت و از آنجا که بخشی از این اظهارات قبلاً در رسانههای دولتی و آتش تهیه آن در سخنرانی مشهد مقدس مطرح شده، ادعای اینکه مطالب او تحت تأثیر فضای مناظره گفته شده و فاقد برنامهریزی قبلی است، پذیرفتنی نیست و گویا برای تحتالشعاع قرادادن گزارشهای مستند و مکرر دیوان محاسبات در خصوص مفقودالاثر بودن یک میلیارد دلار و ارتکاب چند هزار تخلّف در اجرای بودجهها میباشد و شاید هم رقیب اصلی خود را افتخارات ربع قرن انقلاب اسلامی میداند.
دهها میلیون نفر در داخل و خارج ناظر دروغپردازیها و خلافگوییهایی بودند که برخلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف، افتخارات نظام اسلامیمان را نشانه گرفته بود.
زیر سئوال بردن تصمیمات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و تلاشهای امام راحل و مردم مسلمان و متعهد و روحانیت عظیمالقدر که در نیم قرن گذشته با مجاهدتهای خویش توانستند بنای باشکوه نظام اسلامی را ایجاد و مستقر و بالنده کنند، از این بدتر نمیشد. دوران مشعشعی که خود شما پشت سر امام(ره) در قامت مجاهد پیشتاز، رئیسجمهور و نهایتاً رهبری نظام نقش و مسئولیتهای ممتازی بعهده داشتهاید.
نقطه قابل توجه دراین تهمتها این است که غیرمستقیم، مقام ولایت در زمان رهبری امام راحل و جنابعالی که هادی دولتها بودهاید و با اظهارات صریح، مدیریتها را مورد تأیید و تحسین قراردادهاید، نشانه گرفته است.
بعد از جریان شوم 14 اسفندماه 1359 با ارشاد امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی، شهید مظلوم دکتر بهشتی و جنابعالی و اینجانب که در شعارهای مردمی به عنوان «سه یاور خمینی» شناخته شده بودیم، با همراهی نیروهای انقلابی و بخصوص نمایندگان متعهد مجلس اول و حزب جمهوری اسلامی توانستیم در جهت زدودن غبارهای ابهامات و سمپاشیها اقدامات مؤثری انجام دهیم و امام راحل درد آشنا با تشکیل گروه حقیقتیاب و داور، بخشی از حقایق را آشکار کردند. نتایج آن، آگاهی بیشتر مردم و رسوایی فتنهگران و در نهایت نجات کشور از خطری بود که دشمنان استکباری و ضد انقلاب طراحی کرده بودند.
البته اینجانب قصد ندارم که دولت موجود را مثل دولت بنیصدر معرفی کنم و یا سرنوشتی شبیه آن دولت را برای این دولت بخواهم، بلکه مقصود این است که باید مانع گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار شد.
اینجانب برای پرهیز از آلودهشدن فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات به تشنجات بیشتر، از عکسالعمل فوری که مورد انتظار ملت است، خودداری کردم.
در مراسم بزرگداشت سالگرد امام(ره) به آقای احمدینژاد گفتم که در اظهارات او خلافگوییهای فراوانی وجود داشته و ادعای کذب تماس تلفنی من با یکی از سران عرب و ادعای کارگردانی مبارزات انتخاباتی رقبا و اتهامات ناروا به جمعی از بزرگان نظام، از جمله جناب آقای ناطق نوری و فرزندان من و بدتر از همه زیرسئوال بردن اقدامات امام راحل را یادآوری و پیشنهاد کردم با صراحت اتهامهای نادرست را پس بگیرد که نیازی به اقدامات قانونی افراد و خانوادههایی که ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تیرهای ناسزاگویی قرار گرفتهاند، نباشد.
از صدا و سیما هم خواسته شد که فرصتی در اختیار طرفهای ذیحق براساس مقررات سازمان قرار دهد که از خود دفاع نمایند. گرچه در گذشته به بخشی از این اتهامات پاسخ داده شده و رئیس قوه قضاییه وقت جناب آقای یزدی در پایان کار ریاست جمهوری اینجانب، در عمل به اصل 142 قانون اساسی رسماً اعلام پاکی و منزّه بودن خانواده رئیسجمهور و حتی کمشدن داراییها در دوران مسئولیت را نمودند، ولی تکرار اتهام تکرار جواب را میطلبد.
معالاسف، این دو پیشنهاد خیرخواهانه عملاً پذیرفته نشده و رهبر معظم هم صلاح را در سکوتشان دیدند و بیشک جامعه و بخصوص نسل جوان نیازمند اطلاع از حقیقت است. حقیقتی که با اعتبار نظام و همدلی ملت ارتباط جدّی دارد و اگر محدود به حق چند نفر بود؛اقدام به نوشتن چنین نامه ای نمی کردم.
معتقدم جنابعالی بخوبی میدانید که اینجانب و بسیاری از بزرگان تأثیرگذار انقلاب و حتی خود جنابعالی از دوران مبارزه و سالهای اول انقلاب و در تعدادی از مقاطع مورد تهاجم افراد لاابالی و ضدانقلاب بودهایم و همیشه صبورانه تهمتها و اهانتها را پشت سر گذاشتهایم و در دور جدید تهمتها و هجمهها هم از حدود پنج سال پیش تاکنون دندان روی جگر دارم و بخاطر خداوند و مصالح انقلاب و کشور اندوه خویش را مکتوم میدارم و از این جهت هم مورد گلایه بسیاری از دلسوزان اسلام و انقلاب و بستگانم قرار میگیرم ومهم این است که اینبار این تهمت ها توسط رئیس جمهور و در رسانه ملی مطرح شده است. البته در موقع مناسب انحرافات و حقکشیهای ناگفته انتخابات و اعمال دولت نهم در اختیار مردم و تاریخ قرار خواهد گرفت،
تاریخ گواه است که اکثریت مردم متعهد و انقلابی مان کمتر تحت تأثیر خلافگوئیها قرار میگیرند و دلیل آن آراء افتخارآمیز مردم به اینجانب در آخرین انتخابات مجلس خبرگان رهبری است و نیز خوب میدانید که در جریان انتخابات جاری، تاکنون به خاطر مسئولیت های رسمی ام در رسانه ها مطلبی به نفع یا ضرر افراد و جریانهای درگیر در انتخابات نگفتهام و در موارد ضروری به کلیاتی مبتنی بر حضور حداکثری مردم در پای صندوقها و سلامت انتخابات اکتفا کردهام و رسماً گفتهام برنامه شرکت در انتخابات ندارم.
چهار نامزد موجود برای آمدن به صحنه با اطلاع از نظر و سیاست اینجانب از من نظر نخواستهاند و بعد از نامزدی هم از اینجانب درخواست حمایت نکردهاند و اگر هم در جلساتی بهم رسیده باشیم، چیزی جز همان کلیات فوقالذکر را از من نشنیدهاند و اگر حزب یا گروهی در مورد جهتگیری در انتخابات نظر خواستهاند، گفتهام براساس آییننامه خود عمل کنند و حقیقتاً آنها با تصمیمخودشان و همکارانشان در صحنهاند و عمل میکنند و انصافاً تهمت دستنشانده بودن آنان ستم و بیحرمتی غیرقابل توجیه است.
بجاست که به این حقیقت هم توجه شود که احتمالاً عوامل دولت از نظر اینجانب مطلعند که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمیدانم و خود جنابعالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم میدانید. ولی این نظر را رسانهای نکردهام و خود عوامل دولت در این مورد بزرگنمایی کردهاند که هدف بزرگنمایی در آن مناظره روشن شد.
با اینهمه بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده میکنیم.
اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیدههای زشت و گناهآلودی مثل تهمت ها ؛ دروغها و خلافگوییهای مطرح شده در آن مناظره برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّفهای صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاقشکن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه میتوانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟
رهبری معظم انقلاب؛
اکنون که امام راحل (ره) آن پیر فرزانه و حلّال مشکلات و ملجاء همه و یار صبور و دیرینه هر دوی ما آیتالله شهید مظلوم دکتر بهشتی و بسیاری از همسنگران قدیم که یا به فیض عظمای شهادت رسیدند و یا به دیار باقی شتافتند ؛ در بین ما حضور ندارند، شما ماندهاید و من و معدودی از یاران و همفکران قدیم. از جنابعالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیتتان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنههای خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح میدانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعلهورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.
لذا در فرصت باقیمانده ضروری به نظر میرسد خواسته حق حضرتعالی و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پرابهت و حداکثری تحقق یابد. کاری که میتواند عامل نجات کشور از خطر و باعث تحکیم وحدت ملی و اعتماد عمومی باشد و فتنهگران نتوانند با حدس و گمان نصّ پیامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحریف کنند و با نادیده گرفتن قانون، بنزین بر آتشافروخته بریزند.
سر چشمه شاید گرفتن به بیل ، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل
دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان
اکبر هاشمی رفسنجانی
هفته گذشته در دیدار با حضرت آیت الله شیخ "محمد شاه آبادی" از ایشان درباره اوضاع ایران و جهان پرسیده شد؛ که معظم له اینگونه پاسخ فرمودند: واقعیت این است که در مقابل توطئه های خارجی و داخلی ایران شکست نخواهد خورد و دلیل آن طبق روایات و ادله این است که در ایران نفوسی عالی زندگی می کنند که وجودشان سرشار از معرفت و محبت و اطاعت از خداوند و ولایت پیامبر و خاندان او صلوات الله علیهم است و محبت و ولایت این خاندان همان چیزی است که سبب مصونیت در مقابل توطئه ها می گردد.
حضرت آیت الله "شاه آبادی" در ادامه افزودند: هر چند در داخل و خارج هستند کسانی که بخاطر عدم محبت و اطاعت از ایشان مورد غضب پیامبر و خاندان ایشان علیهم السلام می باشند ولی وجود حتی یک نفر که واقعا عارف و محب و مطیع باشد می تواند مانع شکست کشور گردد.
این عالم ربانی همچنین گفت: در روایات داریم که زکریا ابن آدم به خدمت امام رضا علیه السلام از بدی بعضی مردم قم شکایت کرد و درخواست کناره گیری از مردم را داشت ولی امام به ایشان فرمودند: در قم بمان که ما اهل قم را به واسطه تو می پذیریم، یعنی تو سبب امان شهر و مردم آن و همچنین سبب پذیرفتن آنها هستی.
ایشان افزودند: خداوند در قرآن می فرمایند: «وَمَا کانَ اللهُ لِیُعَذّبَهُمْ وَأَنتَ فیهمْ وَمَا کانَ اللهُ مُعَذّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتغْفرُونَ». دو چیز سبب امان مردم و مسؤولان است هر چند گنهکار باشند. یکی بودن ولایتِ حقه مهدویه و توجهِ امام زمان علیه السلام به ایران و دیگری استغفار کردن انسان ها، و بدانید که ایران مورد توجه و نظر ولی الله الاعظم امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است و می رسد روزی که تمام غرب و شرق به واسطه رشد و تکاملی که ایران پیدا می کند محتاج مردم ایران می گردند.
حضرت آیت الله "شاه آبادی" در پایان افزودند: حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «اگر علم در ثریا باشد گروهی از مردم فارس به آن دست پیدا می کنند». این تحولات علمی در ایران منشأ توجه همه کشورها به ما گردیده و نهضت اسلامی پیروز خواهد شد انشالله.
منبع: ایگاه خبری تحلیلی شیعه آنلاین
پیش بینی جالب یک عالم ربانی از آینده ایران(مجاهد رهبری)
11 اسفند 89 - 17:21
|
هفته گذشته در دیدار با حضرت آیت الله شیخ "محمد شاه آبادی" از ایشان درباره اوضاع ایران و جهان پرسیده شد؛ که معظم له اینگونه پاسخ فرمودند: واقعیت این است که در مقابل توطئه های خارجی و داخلی ایران شکست نخواهد خورد و دلیل آن طبق روایات و ادله این است که در ایران نفوسی عالی زندگی می کنند که وجودشان سرشار از معرفت و محبت و اطاعت از خداوند و ولایت پیامبر و خاندان او صلوات الله علیهم است و محبت و ولایت این خاندان همان چیزی است که سبب مصونیت در مقابل توطئه ها می گردد. حضرت آیت الله "شاه آبادی" در ادامه افزودند: هر چند در داخل و خارج هستند کسانی که بخاطر عدم محبت و اطاعت از ایشان مورد غضب پیامبر و خاندان ایشان علیهم السلام می باشند ولی وجود حتی یک نفر که واقعا عارف و محب و مطیع باشد می تواند مانع شکست کشور گردد. این عالم ربانی همچنین گفت: در روایات داریم که زکریا ابن آدم به خدمت امام رضا علیه السلام از بدی بعضی مردم قم شکایت کرد و درخواست کناره گیری از مردم را داشت ولی امام به ایشان فرمودند: در قم بمان که ما اهل قم را به واسطه تو می پذیریم، یعنی تو سبب امان شهر و مردم آن و همچنین سبب پذیرفتن آنها هستی. ایشان افزودند: خداوند در قرآن می فرمایند: «وَمَا کانَ اللهُ لِیُعَذّبَهُمْ وَأَنتَ فیهمْ وَمَا کانَ اللهُ مُعَذّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتغْفرُونَ». دو چیز سبب امان مردم و مسؤولان است هر چند گنهکار باشند. یکی بودن ولایتِ حقه مهدویه و توجهِ امام زمان علیه السلام به ایران و دیگری استغفار کردن انسان ها، و بدانید که ایران مورد توجه و نظر ولی الله الاعظم امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است و می رسد روزی که تمام غرب و شرق به واسطه رشد و تکاملی که ایران پیدا می کند محتاج مردم ایران می گردند. حضرت آیت الله "شاه آبادی" در پایان افزودند: حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «اگر علم در ثریا باشد گروهی از مردم فارس به آن دست پیدا می کنند». این تحولات علمی در ایران منشأ توجه همه کشورها به ما گردیده و نهضت اسلامی پیروز خواهد شد انشالله. منبع: ایگاه خبری تحلیلی شیعه آنلاین |
|
پیش بینی جالب یک عالم ربانی از آینده ایران(مجاهد رهبری)
11 اسفند 89 - 17:21
|
هفته گذشته در دیدار با حضرت آیت الله شیخ "محمد شاه آبادی" از ایشان درباره اوضاع ایران و جهان پرسیده شد؛ که معظم له اینگونه پاسخ فرمودند: واقعیت این است که در مقابل توطئه های خارجی و داخلی ایران شکست نخواهد خورد و دلیل آن طبق روایات و ادله این است که در ایران نفوسی عالی زندگی می کنند که وجودشان سرشار از معرفت و محبت و اطاعت از خداوند و ولایت پیامبر و خاندان او صلوات الله علیهم است و محبت و ولایت این خاندان همان چیزی است که سبب مصونیت در مقابل توطئه ها می گردد. حضرت آیت الله "شاه آبادی" در ادامه افزودند: هر چند در داخل و خارج هستند کسانی که بخاطر عدم محبت و اطاعت از ایشان مورد غضب پیامبر و خاندان ایشان علیهم السلام می باشند ولی وجود حتی یک نفر که واقعا عارف و محب و مطیع باشد می تواند مانع شکست کشور گردد. این عالم ربانی همچنین گفت: در روایات داریم که زکریا ابن آدم به خدمت امام رضا علیه السلام از بدی بعضی مردم قم شکایت کرد و درخواست کناره گیری از مردم را داشت ولی امام به ایشان فرمودند: در قم بمان که ما اهل قم را به واسطه تو می پذیریم، یعنی تو سبب امان شهر و مردم آن و همچنین سبب پذیرفتن آنها هستی. ایشان افزودند: خداوند در قرآن می فرمایند: «وَمَا کانَ اللهُ لِیُعَذّبَهُمْ وَأَنتَ فیهمْ وَمَا کانَ اللهُ مُعَذّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتغْفرُونَ». دو چیز سبب امان مردم و مسؤولان است هر چند گنهکار باشند. یکی بودن ولایتِ حقه مهدویه و توجهِ امام زمان علیه السلام به ایران و دیگری استغفار کردن انسان ها، و بدانید که ایران مورد توجه و نظر ولی الله الاعظم امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف است و می رسد روزی که تمام غرب و شرق به واسطه رشد و تکاملی که ایران پیدا می کند محتاج مردم ایران می گردند. حضرت آیت الله "شاه آبادی" در پایان افزودند: حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: «اگر علم در ثریا باشد گروهی از مردم فارس به آن دست پیدا می کنند». این تحولات علمی در ایران منشأ توجه همه کشورها به ما گردیده و نهضت اسلامی پیروز خواهد شد انشالله. منبع: ایگاه خبری تحلیلی شیعه آنلاین |
|
«جرس» در گزارشی به نقل از یك شاهد عینی حادثه سازی 25 بهمن نوشت: ایران با كشورهای ملتهب منطقه متفاوت است. ما در مصر و تونس شاهد حضور متمركز مردم هستیم. نكته دیگر این است كه در آن كشورها بازوهایی چون بسیج و سپاه وجود ندارد. همچنین این كشورها دارای روابط حسنه ای با غرب هستند در حالی كه در ایران كاملا برعكس است.
این رسانه راه اندازی شده از سوی سرویس جاسوسی MI6 انگلیس و فعال در فتنه سبز می افزاید: همراهان جریان سبز از طبقه مرفه بوده اند كه در نیاوران، تجریش و سعادت آباد و... ساكن هستند در حالی كه در محلاتی مانند نازی آباد، خزانه، امیریه، منیریه و... سكوت محض حاكم است.
دروغ بزرگ نهفته در گزارش میدانی ارگان حلقه لندن این مطلب است كه ادعا كرده غیر از معدودی افراد مرفه بالاشهری- و البته شماری از بقایای گروهك ها- بقیه مردم در سكوت محض هستند حال آن كه اگر گزارشگر جرس كور نبود، هویت واقعی مردم تهران و سراسر كشور را در حماسه های بزرگی نظیر نهم دی ماه 1388 و 22بهمن سال گذشته و امسال گزارش می كرد.
در حرمت شكنی عاشورای سال گذشته (6 دی 88) نیز همین مردم بودند كه از هیئت ها و تكایا به سمت اوباش رفتند و در كمتر از ساعتی آنها را فراری دادند.
اگر هم در مواقعی میلیشیای منافقین و مرفهین بی درد بعضا به صورت نقطه ای و لكه ای آفتابی شده اند، صرفا از سر خویشتن داری همین مردم بوده است و الا برای ملتی كه جنایتكارانی چون صدام و لشكر منافقین- در عملیات مرصاد- را تا دروازه های جهنم بدرقه كرد، جارو كردن گروهی كه هویت خود را با سطل آشغال و آتش زدن آن تعریف و ابراز می كنند، كمترین زحمتی ندارد.
علی رغم تبلیغات بسیار فراوان مخالفان نظام، رسانه های معاند و شبکه های تلویزیونی بی بی سی فارسی و صدای آمریکا، برای تحریک مردم برای حضور در خیابان ها و ایجاد اغتشاش بررسی های خبرنگاران ما و همچنین اخبار رسیده از ناکامی بزرگ مخالفان نظام، منافقین و فتنه گران حکایت دارد.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در میان جنجال سازان که بی بی سی فارسی که پرچم داری آن را بر عهده داشت، از شب گذشته در جنگ روانی خود برای ایجاد آشوب، از شب گذشته مدعی شد موسوی و کروبی در یک عملیات سری دستگیر و به زندان حشمتیه منتقل شدند! که علی رغم دروغ پراکنی ها و شانتاژهایش در گزارش های امروزش که برای تحریک مردم با آب و تاب بیشتری پوشش می داد، نتوانست کتمان حقیقت کند و گزارش داد «علیرغم دعوت گروه های اپوزیسیون برای حضور هوادارانشان در خیابان ها، تا این ساعت هیچ گزارشی مبنی بر شکل گیری تجمع در تهران گزارش نشده است».
بنابراین گزارش، اطلاعات رسیده حاکیست که گذشته از تجمعات 10 الی 15 نفری اغتشاشگران در برخی نقاط تهران که در کل تعدادشان به 300 نفر هم نمی رسید، شعار اصلی مخالفان نظام و منافقان که همان «ما بیشماریم» است محقق شد البته برای درک این مهم باید چشم بصیرت داشت!!
تیم های 10 - 15 نفره سازماندهی شده ضدانقلاب ساعاتی پیش تلاش کردند با حضور در برخی نقاط پرتردد تهران از جمله چهارراه ولیعصر(عج)، تقاطع جمالزاده و انقلاب، خیابان اسکندری و بلوار کشاورز دست به اغتشاش بزنند که با عدم همراهی مردم ناکام ماندند و به سرعت پراکنده شدند که برخی از آنان نیز دستگیر شدند این عدم همراهی مردم با این افراد اغتشاشگر موجب شگفتی و تعجب اغتشاشگران نیز شد این تحرکات عده بسیار اندک در حالی بود که منافقین و عناصر فتنه در شبکه های اجتماعی و رسانه های بیگانه، بویژه بی بی سی فارسی با پخش ویژه برنامه هایی، سعی داشتند اوضاع تهران را متشنج جلوه دهند و مردم را به خیابان بکشند.
گفتنی است، بررسی وضعیت بسیار آرام خیابان های امروز تهران نشان از ناکامی بسیار بزرگ مخالفان، معاندان نظام داشت و مشخص کرد که مردم برای افراطی گری و اغتشاش ارزشی قائل نیستند و خط و جریان منحرف فتنه به پایان راه خود رسیده است.
شایان ذکراست، عدم همراهی و نا امیدی آشویگران به حدی بود که در شبکه های اجتماعی به خصوص بالاترین با التماس و خواهش سعی در کشاندن مردم به خیابان داشتند که در تصاویر زیر مشهود است.
امروز 10 اسفند موعدی بود که از یک هفته پیش تلویزیون دولتی انگلیس BBC ، صدای آمریکا (VOA) و سایت های ضدانقلابی حامی فتنه سبز مانند بالاترین و جرس ، آن را روز قیام عمومی مردم علیه جمهوری اسلامی نامیدند.
شب گذشته شبکه های BBC و VOA همه حیثیت حرفه ای نداشته خود را با انتشار خبر جعلی انتقال موسوی و کروبی به زندان زیر پا گذشاتند، تا به زعم خود با یک بمب خبری با چاشنی دروغ ، التهابی در جامعه ایران ایجاد کنند.
اما امروز هم مثل اول اسفند - که باز هم قرار بود قیامت به پا شود! - خیابان های تهران زیر نم نم بارانی لطیف ، روزی آرام مثل همیشه را پشت سر گذاشت.
سایت های حلقه لندن به پیاده نظام خود در داخل سفارش کرده بودند که امروز اگر در خیابان از جانب ماموران انتظامی به شما گیر داده شد ، به سبک فائزه هاشمی بگویید برای خرید روسری به خیابان آمده ایم! اما امروز روسری ها روی دست فروشندگان باد کرد!
جالب است که BBC و بالاترین از ظهر امروز خبر از حضور انبوه جمعیت در خیابان انقلاب و ولی عصر و طنین شعارهای آنان می دهند اما گزارش های خبرنگاران جوان آنلاین از این خیابان ها و سایر مناطق تهران حاکی است که این حضور انبوه و شعارها را فقط این دو شبکه و سایت دروغ پرداز در آن سوی مرزها دیده و شنیده اند
اما مثل اول اسفند محض اطلاع گردانندگان BBC و VOA و بالاترین و جرس تصاویری از وضعیت امروز عصر خیابان انقلاب ، پل کالج ، میدان فردوسی و خیابان و میدان ولی عصر منتشر می کنیم تا مگر قدری خجالت کشیده و لااقل به خودشان دروغ نگویند هرچند ظاهرا" دروغ گویی در ذات آن ها نهادینه شده است.
میدان فردوسی - عصر 10 اسفند
تقاطع جمهوری - ولی عصر - عصر 10 اسفند
.
سخنگوی دستگاه قضایی انتقال موسوی و كروبی به بازداشتگاه حشمتیه را تكذیب كرد.
حجتالاسلام و المسلمین غلامحسین محسنی اژهای در گفتوگو با خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اظهار كرد: اخبار منتشره از سوی برخی رسانههای معاند مبنی بر انتقال آقایان موسوی و كروبی به بازداشتگاه حشمتیه صحت ندارد.
سخنگوی وزارت امور خارجه نیز در نشست خبری صبح سهشنبه خود با خبرنگاران در پاسخ به سوالی درباره متهم كردن ایران از سوی مقامات آمریكایی به نقض حقوق بشر در پی ادعای بازداشت موسوی و كروبی گفت: اینها مسائل مربوط به داخل كشور ما هستند و مساله كاملا داخلی است و هیچ كشوری اجازه مداخله در امور داخلی كشور ما را ندارد و نخواهد داشت. مسائلی كه مربوط به افراد مطرح میشود در چارچوب حقوقی و توسط مقامات قضایی رسیدگی خواهد شد و این موضوع نمیتواند دستاویزی برای آمریكاییها و یا برخی كشورهای غربی قرار گیرد. در حال حاضر شاهد تحولاتی در كشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا هستیم برای فرافكنی و تغییر صورت مساله سعی كنند همه توجهشان را به موضوعات غیرواقعی انحراف دهند.
دختر آقای استوانه نظام، (او که سکوت معنادارش در چند ماه گذشته نشان از تفکری خطرناک را القاء میکند) بار دیگر توسط نیروهای امنیتی در روز 1 اسفند و در بین اغتشاشگران دستگیر شد و ساعتی بعد آزاد!!!
وقتی نیروهای امنیتی از او سوال کردهاند که اینجا چه میکنی، گفته که برای خرید لباس! در بین اغتشاشگران حضور داشته است و شاید به همین دلیل هم بوده که در حال تحریک جمعیت برای شعار دادن و اغتشاش دستگیر شده است تا با این کار مغازهداران خیابان ولیعصر از وجنات حضرتش!!! ترسیده و احتمالاً لباس مجانی به خدمتشان تقدیم کنند!
آقای قوهی قضائیه اعلام کرده که اگر مهدی هاشمی از انگلستان برگردد در فرودگاه بازداشت میشود و از این خط و نشانها، اما نمیدانم چه مصلحتی، سفارشی، [نشنیده بگیرید: ترسی!] از خواهر آقا مهدی! دارد که وقتی در بین اغتشاشگران بازداشت میشود خیلی زود آزاد میشود و البته باز هم نمیدانم بین او و دیگر بازداشتیهای 25 بهمن و 1 اسفند چه فرقی وجود دارد که آنها باید شب عید را در زندان آب خنک بخورند ولی ایشان نه!
نمیدانم اگر فردا صبح، مهدی هاشمی عزم سفر به ایران کند آیا قوهی قضائیه مهدی هاشمی را بازداشت میکند یا نه!؟ و اگر بازداشتش کردن بعداز 2 ساعت با سرویس VIP فرودگاه به منزل پدری! بدرقه خواهد شد یا نه!
این اظهارات که در پاسخ به مصاحبه وزیر ارائه شد به قدری بی مایه است که حتی مجری برنامه بی بی سی هم دنباله بحث را رها کرد و ترجیح داد مهملات مشاور محترم را نادیده بگیرد.
در حالی که همه می دانیم سفرهای مقامات مسئول به خارج از کشور در چارچوب ماموریت های مشخص و تعریف شده سیاسی و اداری و با نظر و تائید مقامات مسئول و سازمانهای ذیربط و حضور کارشناسان انجام می شود و در مذاکرات رسمی همه چیز شفاف و مشخص است و در اسناد رسمی ثبت و ضبط می شود لذا تشابهی بین این سفرها و مسافرتهای اتباع معمولی آنهم به کشوری که در دشمنی آشکار با کشورما قرار دارد و در صدد است با کسب اطلاعات از داخل کشور هر آن توطئه های تازه ای طراحی کند، وجود ندارد.
به علاوه برای اتباع یک کشور، در داخل همان کشور هم تماس با بیگانگان، سفارتخانه ها ، ماموران سیاسی کشورهای دیگر بدون اذن سازمانهای مربوط و بر اساس ضوابط تعریف شده و چارچوبهایی که وزارت خارجه تعریف می کند، مجاز نیست و این امری نیست جناب مشاور که عمری را در رسانه ها گذرانده و با هیاتهای خارجی از طریق وزارت خارجه و ارشاد تماس داشته نداند. پس اظهارات ایشان در پاسخ به وزیر، کامل منفعلانه و به منظور عادی جلوه دادن تماس با محافل اجنبی بوده تا این ملاقات ها را فاقد ارزش اطلاعاتی برای بیگانگان جلوه دهد.
مشاور اعظم جنبش فتنه، در حقیقت با این واکنش سعی کرده اعتبار نداشته خود را در برابر ته مانده هواداران صادق داخلی حفظ کند. به راستی هرچه زمان می گذرد اعتبار و آبروی گروه آشوب طلب بیش از پیش ریخته و ماهیت وابسته آنان آشکار می شود. یک اشاره وزیر اطلاعات نشان داد، دست واحدی همان دست بیگانه است و زبان سازمانهای جاسوسی در کام واحدی ها می چرخد.
مشرق
این زندان بنا به گفته شاهدان عینی بدتر از زندان ابوغریب است، چرا که حتی کسی نمی تواند به راحتی در آن استراحت کند.
برخی منابع عربی می گویند که احتمالا این زندان کشف شده، زندان امام موسی صدر بوده است.گفتنی است؛ سید موسی صدر مرجع دینی و سیاسی شیعیان است که پس از هجرت از ایران به لبنان، مجلس اعلای شیعیان لبنان را تأسیس کرد و رهبری فکری و سیاسی شیعیان این کشور را عهدهدار شد.
وی در ۹ شهریور ۱۳۵۷، طی سفری رسمی به لیبی به دعوت معمر قذافی، ناپدید شد.
به نظر می رسد اشاره عبادی به اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها و افزایش قیمت برخی کالاهاست.
وی
با این جملات اظهاراتی را که درباره برنامه فتنه گران و حامیان خارجی آنان
برای سوءاستفاده از هدفمندی یارانهها مطرح شده است، تایید و به نوعی
اذعان کرد که او و جریان متبوعش درصدد ایجاد ناآرامی پس از تورم احتمالی
هدفمند کردن یارانه ها بوده اند.
البته تدابیر مختلف دولت و همراهی همه
جانبه مردم آغاز بسیار خوبی را برای هدفمندی یارانه رقم زد و برنامه ریزی
های محافل خارج نشین و فتنه گران را برای بهره برداری از تبعات اجرای این
طرح و ایجاد ناآرامی بر باد داد؛ برنامه ریزی هایی که شیرین عبادی امروز
نسخه سوخته آن ها را افشا کرد.
اما نکته دیگری که خانم عبادی به طور
ناخواسته آن را زیر سوال برد، ادعاهای جریان آشوب طلب اسرائیلی درباره هدف
از ایجاد آشوب 25 بهمن بود.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی در بیانیه خود
ادعای "حمایت از مردم مصر و تونس" را برای آشوب این روز مطرح کرده بودند.
از سوی دیگر برخی فعالان جریان آشوب هدف خود را اعلام حیات جریان اپوزیسیون
سیاسی و مخالفت با جمهوری اسلامی اعلام کرده بودند.
اما عبادی در
سخنانش ادعای جریان آشوب طلب را رد و در عین حال عنوان کرده است که آشوب
اسرائیلی روز 25 بهمن اقتصادی بوده است و هدف آشوب طلبان رسیدن به قدرت
نبوده "بلکه هدف این است که چرا این شرایط بهوجود آمده و حکومت باید شرایط
را عوض کند."
هرچند ادعای شیرین عبادی از سوی بخشی از فتنه گران قابل
قوبل نیست اما می تواند پشت پرده برخی برنامه ریزی های خارج از کشور و
آشفتگی پردامنه در جریان آشوب طلب را روشن کند.
وی که چندی پیش 5 عضو معدوم گروهک های تروریستی پژاک و تندر را «زندانی سیاسی» جا زده و از آنان حمایت کرده بود، چند روز پیش هم این موضوع را که عوامل ترور شهید صانع ژاله در روز 25 بهمن عضو گروهک منافقین بودهاند، رد کرد.
عبادی که از سوی محافل بیگانه "فعال حقوق بشر" نامیده می شود، پیش از این نیز به توجیه اقدامات گروهک تروریستی منافقین و حمایت از فرقه غیرقانونی بهائیان پرداخته بود.
به گزارش فردا گروه اسلام گرای اخوان المسلین، با انتشار بیانیهای ضمن محکوم کردن دخالتهای دیوید کامرون -نخست وزیر انگلیس- در امور داخلی مصر تاکید کرد: «مردم مصر ناتوان نبوده و نیازی به نصیحتهای کامرون ندارند».
در این بیانیه آمده است در صورتی که از سوی کامرون درخواست ملافات داده شود گروه اخوان المسلمین این موضوع را نخواهد پذیرفت. پیش از این نخست وزیر انگلیس گفته بود دیدار با اخوان المسلین را نمیپذیرد!
همچنین در ادامه این بیانیه ضمن محکوم کردن دخالتهای نخست وزیر انگلیس در امور داخلی مصر آمده است: «قیامهای مردمی مشروع بوده و نیازی به کمک کشورهای ظالم نیست».
هفته گذشته نخستوزیر انگلیس برای دیدار با رهبران مصری به قاهره رفت. دیوید کامرون در سفر به قاهره با «احمد شفیق»، همتای مصر خود دیدار کرد. کامرون گفت: «انگلیس اوضاع کنونی مصر را دنبال میکند و آماده ارائه هرگونه کمک است. در حال حاضر مصر راهکارهای مختلف زیادی بهجزو بازگشت حزب «ملی دموکرات» حاکم یا به قدرت رسیدن گروه «اخوانالمسلمین» پیشرو دارد»
كارزار فكری و فرهنگی...........................................................................................۱۲/۲/۱۳۶۹
«من به عنوان یك آدم فرهنگی این را عرض می كنم . نه به عنوان یك آدم سیاسی ... الان یك كارزار فكریوسیاسیدرجریان است . هركسبتواند بركارزار صحنهو نبرد تسلطپیدا كند خبرها را بفهمد احاطه ذهنی داشته باشد و یك نگاه به صحنه بیندازد برایش مسلم خواهد شدكه الان دشمن از طریق فرهنگی بیشترین فشار خود را وارد می كند »
تهاجم فرهنگی..............................................................................................................۲۱/۵/۱۳۷۰
«یکی از راه های تهاجم فرهنگی این بوده است که سعی کنند جوان های مومن را از پایبندی های متعصبانه به ایمان- که همان چیزهایی است که یک تمدن را نگه می دارد- منصرف کنند، همان کاری را که در آندلس، در قرن های گذشته کردند یعنی جوان ها را در عالم فساد به شهوت رانی، می گساری و این چیزها مشغول کردند، این کار حالا هم دارد انجام می گیرد.»
2. آقای هاشمی شخصیتی مبارز، انقلابی، سیاس و زیرک، مدیر، فعال در عرصه های مختلف است که سال ها زندان و شکنجه های رژیم پهلوی را تحمل کرده و پس از انقلاب نیز در مسوولیت های مختلف ( شورای انقلاب، وزارت کشور، دو دوره ریاست مجلس، دو دوره ریاست جمهوری، قایم مقام فرماندهی کل قوا ریاست مجمع تشخیص، ریاست خبرگان رهبری، امامت جمعه موقت تهران و ...) ایفای نقش نموده است و عملا حضور در این سمت ها، او را به اسطوانه نظام تبدیل کرده بود به طوری که کسی کوچکترین حق انتقادی نسبت به عملکذد وی نداشت و شعار معروف " مخالف هاشمی دشمن پیامبر است" خود نشانه همین حقیقت است. ولی آقای هاشمی با همه این نکات مثبت که در پرونده قطور خود دارد دارای اشکالات مهمی است که او رابه وادی سقوط کشانده است که می توان به برخی از آن ها اشاره کرد:
الف: عمل گرایی و نداشتن مبنای نظری
بر اساس نظر برخی از بزرگان و شخصیت های که هم رزم آقای هاشمی بوده اند وی از همان دوران جوانی اهمیت چندانی به مباحث نظری نداشته و بیشتر عمل گرا بوده است. به همین دلیل با گروه علمی شهید بهشتی، مصباح، ربانی شیرازی و ...که قبل از انقلاب برای طرح حکومت اسلامی مطالعه می کردند همکاری نداشت و این گونه کارها را مهم تلقی نمی کرد یکی از بزرگان در باره آقای هاشمی می گویند در طول این مدت یک بار کتاب مقدمه ابن خلدون را گرفت تا فیش برداری کند ولی این هم نا تمام برگرداند! مهمترین دلیل بر نداشتن مبنای نظری این است که ایشان نه تدریس قابل ملاحظه ای داشته و نه هیچ مقاله و کتاب قابل عرضه علمی! کتاب های سرگذشت فلسطین ( ترجمه است ) و امیر کبیر، قهرمان ایران نیز علمی نیست. تفسیر راهنما نیز کار گروهی محققین دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم است که البته با پول آقای هاشمی نوشته شده است. سایر کتاب های ایشان نیز مجموعه خاطرات روزانه است که نشان از علمیت ایشان ندارد. نداشتن مبانی نظری دینی موجب آن شده است که ایشان گروه های التقاطی و انحرافی را نشناسد و عملا در دام آن ها بیفتد و در جهت تحقق آرمان های باطل آن ها بکوشد. همکاری و به رسمیت شناختن سازمان التقاطی مجاهدین خلق( منافقین)، سازمان نامشروع مجاهدین انقلاب ، حزب کارگزاران، مشارکت و هم کاری با افراد منحرفی مانند سروش، صانعی موسوی خویینی ها خاتمی، کروبی، بشیریه و....نشانه نشناختن راه حق و نداشتن مبانی اسلامی است حجاریان که خود به یک عنصر لاییک معروف است در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی به معاونت سیاسی مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری یرگزیده می شود و د ریکی از سخنرانی هایش از آقایان بهزاد نبوی، محسن آرمین، عباس عبدی، آغاجری، کدیور، موسوی خویینی ها، علیرضا علویتبار و دكتر حسین بشیریه» به عنوان مهمترین افرادی كه در آن مركز فعالیت میكرده اند، یاد می کند.و عجیب این که حاصل مطالعات این افراد در ماهنامه کیان آن روز منتشر شده که مرور بر آن هانشان گر ا« است که آن هادر صدد زدن ریشه دین بوده اند. حسین مرعشی از اعضای بلندپایه حزب كارگزاران و از نزدیكان آقای هاشمی در مصاحبه با هفتهنامه شهروند اظهار داشت كه آقای هاشمی رفسنجانی یك لیبرال است(!) وی همچنین بار دیگر بر لیبرال-دموكرات مسلمان بودن خود تأكید كرد(!) (مهر 87)
افزون بر آن اتخاذ مواضع هاشمی در طول دوران 32 ساله نشانه بی مبنایی اوست. او گرچه در سال های اول انقلاب تا پس از رحلت امام موضع صریحی در باره مخالفت با دیدگه های امام در باره ولایت فقیه نداشته است ولی پس از رحلت آن امام بزرگوار و در زمانی که همفکران ایشان زمام قدرت را در کشور به دست گرفته بودند از گذشته خود نیز پرده بر می دارد و می گوید:
“ما از همان روز اوّل به پدیده قدرت، نگاه زمینی و واقعبینانه داشتیم كسانی آمدند و نگاه صرفاً متافیزیكی به قدرت را دامن زدند و آن را مرتب مطرح میكنند قبول نداریم. از همان ابتدا امام خمینی هم همین را میگفت. شما حرفهای ایشان را ببینید كه مشروعیت را به مردم میدهد این چالش نیست و دردسری هم به وجود نمیآورد البته اگر تعصبهای بی جا برداشته شود” (روزنامه اعتماد،ویژه سیاستنامه، 27/8/81، ص8)
وی در ادامه همین مصاحبه چند پله پا را بالاتر گذاشته نظام مبتنی بر ولایت فقیه را انکار کرده می میگوید:
“اسلام غیر از زمان پیامبر(ص) و دوازده امام معصوم علیهمالسلام نوع حكومت را تعیین نكرده است، راه تعیین نوع حكومت، عرفی است البته همه انواع حكومت به خواست مردم برمی گردد”. او در مورد ولایت فقیه بر خلاف نظر حضرت امام و قاطبه بزرگان علما به شورای رهبری اعتقاد دارد و می گوید“امام با شورا مخالف بود امّا من و آقای طالقانی طرفدار شورا بودیم و حذف شورای رهبری در قانون اساسی سال 68 بی خود بود.”(سالنامه شرق,1383 , ص 27)
آقای هاشمی برای جا انداختن نظریه شورایی خود که اگر اتفاق می افتاد حتما خودش نیز یکی از اعضا ی آن بود می گوید “برای اداره یك حكومت نمیتوان به فتوای یك نفر, خواه هر فردی باشد, عمل كنیم. باید شورایی در كشور باشد كه مسائل اساسی جامعه را بررسی كند تا نظرات این شورا پشتوانه قوانین باشد. در این صورت شورای نگهبان اگر میخواهد مصوبات مجلس شورای اسلامی را تصویب یا رد كند باید به استناد به فتوای شورایی عمل كند.”(روزنامه مردمسالاری26/06/82 ص 3) آقای هاشمی در مسایل حقوق اسلامی نیز اظهار نظر هایی کرده است که بر خلاف نظر قاطبه فقها و آموزه ای دینی است وی می گوید: “در قرآن تفاوت قابل توجّهی بین زن و مرد لحاظ نشده است، از لحاظ فلسفی هر دو دارای حقوق یكسان هستند”. (چهارشنبه 8 خرداد 84)
او در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری رویتر در پاسخ به این سؤال كه: “آیا فكر میكنید دیه زنان با دیه مردها برابر باشد؟” جواب می دهدد:
“الان بحث است قانون مدنی را كه دهها سال پیش نوشته شده بررسی و اصلاح كنیم” خبرنگار میپرسد:“نظر شما چیست؟” در جواب میگوید:“هنوز بحث به ما نرسیده، بحث دیه، بین فقها مورد اختلاف است، یك حكم مسلم شرعی اجماعی نیست”(روزنامه آفتاب، 21/3/84، ص10 و سایت بازتاب 20/3/84)
از جمله گاف های غیر علمی آقای هاشمی تردید در احكام مسلم اجتماعی اسلام و اظهار تردید در حكم اجماعی سابّ النبی صلیاللهعلیهوآله است.وی در پاسخ به
خبرنگار خبرگزاری فرانسه که از حكم اسلام درباره سابّ النبی می پرسد:“آیا با در نظر گرفتن عقاید و احساسات مذهبی، محكومیت اعدام... و دستگیری یكی از خبرنگاران اینترنتی كه توهینی علیه پیامبر داشت كه احتمالاً حكم اعدام دارد، درست است؟” منفعلانه و با اضطراب میگوید:“... در كل میگویم: باید قانون را دید؛ اگر قانون اشكال دارد باید عوض شود” (همان)
آقای هاشمی در باره آزادی های مشروع و غیر مشروع در جامعه نی زاظهار نظر کرده می گوید “در دورههای قبل شیوههای سنتی جواب میداد ولی باید برای شرایط جدید طرح نو بریزیم. واقعاً الآن این ممنوع كردنها چه نتیجهای دارد ... این شرایط جدید است و باید از مصونسازی درونی وارد شویم و راه دیگری پیدا كنیم, البته این راه جدید است”(مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی, چهارشنبه 8/خرداد/84)
مدیرمسؤول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله شماره8414 خود كه بیش از هرچیز به ستایش اغراقآمیز از آقای هاشمی رفسنجانی شباهت داشت، بیحرمتی به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را تقابل با صریح قرآن دانست و نوشت: «بیحرمتی به چنین شخصی، تقابل با صریح قرآن كریم است.» وی همچنین در ادامه، شأن آقای هاشمی رفسنجانی را بهخاطر شخصیت ذاتی وی، بالاتر از جایگاههایی از قبیل ریاستمجلس خبرگان و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام دانست و مدعی شد: «ریاست ایشان بر مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام چیزی بر این شخصیت معتبر نمیافزاید بلكه این شخصیت است
كه به این جایگاهها اعتبار میدهد»!
ادامه دارد......
در تبعات اجتماع غیر قانونی ای که به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی شکل گرفته بود، دو هموطن عزیز به ضرب گلوله منافقین به شهادت رسیدن. تلاش رسانه های ضد انقلاب برای مصادره یکی از این شهدا قابل توجه است. در یکی از این تلاش ها ، مطلبی با عنوان "چند گاف بزرگ در صدور کارت بسیج برای شهید سبزمان «صانع ژاله» که مشخص میکند این کارت جدیدا در تهران صادر شده نه در پاوه" منتشر شده که باید به هوش و زکاوت نویسنده آن تبریک گفت! دلایل به شدت بچه گانه و غیر معقولند! به طوری که با چند جمله کوتاه می شود توهم دراز و طویل این افراد را زیر سوال برد. مطلب بازنشر های زیادی داشت و در رسانه های مشابه هم منتشر شد. این گاف های ادعایی این مطلب است(عکس های مورد استناد در انتهای مطلب آمده):
۱. در کارت منتشر شده از سوی رسانه های حکومتی ، محل صدور کارت در مهری که بر روی عکس خورده است پاوه ذکر شده است اما در پشت کارت آنجایی که نوشته شده است « از یابنده تقاضا می شود کارت را به نزدیکترین رده مقاومت بسیج تحویل داده و یا به صندوق پستی ۱۷۱۸۵/۳۹۴ بیاندازد» این کد صندوق پستی متعلق به ستاد نمسا واقع در افسریه تهران می باشد که مخصوص کارت هایی است که در تهران صادر می گردد.در کارتی که به صورت رنگی منتشر نموده ایم کارتی را میبینیم که در تهران صادر شده است و بنابراین قاعدتا در صورت مفقود شدن باید به این صندوق پستی ارسال نمود. در هر کارتی کد صندوق پستی ای ذکر میگردد که متعلق به منطقه مقاومت بسیج همان استان باشد. چگونه است که این کارت در شهرستان پاوه صادر شده است اما کد صندوق پستی تهران پشت آن درج شده است؟ |
پشت همه ی کارت های بسیج این صندوق پستی ذکر شده. می توانید به اولین کارت بسیج در دسترس نگاه کنید. من در خوابگاه و در کنار دانشجوهایی از شهرستان های مختلف ساکن هستم و پی بردن به این امر بسیار ساده بود. من دقیقا نمی دانم نویسنده از کجا این قانون من در آوردی را درآورده که "در هر کارتی کد صندوق پستی ای ذکر میگردد که متعلق به منطقه مقاومت بسیج همان استان باشد" بعید می دانم هر شهر چاپخانه ی کارت بسیج داشته باشد. کارت های بسیج به صورت عمده و در تهران چاپ می شود و در سراسر کشور توزیع می گردند.
۲. از برچسب های اعتبار پشت کارت کاملا مشخص است که این کارت در سال ۸۶ باید صادر شده باشد چرا که اولین برچسب نوشته شده «اعتبار تا مهر ۸۷» ، حالا اگر به کارتی که خودمان منتشر نموده ایم نگاه کنید مشخص است که این کارت(با اسکن رنگی) در سال ۸۷ منتشر شده است. به شماره های کارت ها دقت کنید. کارتی که در سال ۸۶ صادر شده است باید قاعدتا شماره سریال کمتری از کارتی که در سال ۸۷ صادر شده است داشته باشد. اما می بینیم که کارتی که در سال ۸۶ به گفته رسانه های حکومتی صادر شده حدود ۳۸۶۳۷۴ سریال بیشتر است که قاعدتا با توجه به شماره سریال های صدور و اینکه هر دو نیز متعلق به نیروی مقاومت بسیج است بیشتر می باشد. |
واقعا نمی دانم نویسنده این مورد دوم را جدی گفته یا نه! طبق تخیلات جناب نویسنده ،احتمالا شماره سریال کارت اولین بسیجی باید یک چیز در مایه های 000001 باشد!
درست مثل این است که بگوییم ماشین های شهر زنجان که کد سمت راستشان 87 است، همیشه از ماشین های تهران که کد سمت راستشان ضریب های 11 هست و حالا حالا ها مانده تا به 88 برسد جدید ترند!
شاید از روی کد بسیجی بشود به تاریخ صدور آن پی برد اما سریال های مندرج روی کارت ها هیچ گونه ربطی به تاریخ صدور کارت ندارد.
عکس کارتی که در رسانه های ضدانقلاب مورد بررسی قرار گرفته
تتمه ی پست هم این که به این افراد توصیه دارم به حوزه هایی که هیچ اطلاعی از آن ندارند وارد نشوند. مخصوصا ضدانقلاب خارج نشین که احتمالا حتی یک بار هم کارت بسیج را لمس هم نکرده اند!
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال با اشاره به اینکه عدهای از خواص ۲۰ ماه سکوت کردند، گفت: آقازادههایی که پس از انتخابات سکوت کردند یا حرفهایی زدند و در اروپا به عیش و نوش مشغول هستند، فرزندان ملت را با فریب به قیام تحریک کردند و البته ناکام ماندند.
دکتر «حسن عباسی» در جمع اعضای جامعه اسلامی دانشجویان گیلان اظهار داشت: نبردهای پیشبینی شده در غرب برای سال ۲۰۱۲ آرماگدونی است و ربطی به مسئله آخرالزمانی ندارد.
وی با بیان اینکه حضرت مهدی (عج) خواهد آمد، بیان درستی نیست و یک فرضیه حجتیه است، افزود: حضرت مهدی (عج) در بین ماست و روزی برای همه ما مشخص میشود که حضرت چه کسی است.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز اظهار داشت: مردم باید خود را آماده حکومت مهدی (عج) کنند و این آمادگی با توجه به آیات شریفه قرآن کریم در تغییر در رفتار است.
عباسی با اشاره به فتنه ۲۵ بهمن و اقدامهای گذشته فتنهگران اظهار داشت: اقدام فتنهگران ملی نیست و حرکت ضد انقلابی است. در حالی که تمام ملتها به طرف الله و اکبر میروند، فتنهگران قیومیت و سیطره آمریکا را پذیرفتهاند که قابل تٱمل است.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز افزود: وقتی فتنهگران شعار «نه غزه و نه لبنان» سر دادند چگونه میتوان باور کرد که آنها در ۲۵ بهمن برای ملت مصر به عرصه آمدند.
وی هدف غرب از حمایت اقدام فتنهگران در ۲۵ بهمن و دفاع کلینتون و اوباما در به شهادت رساندن دانشجوی ایرانی را تغییر نوع نگرشهای ملتهای قیام کننده دانست و اظهار داشت: غرب میخواست به ملتها بگوید انقلاب اسلامی معقول و منطقی نیست و در این مسیر با خفت و خواری ناکام ماند.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال امنیت بدون مرز، در باره موضعگیریهای اخیر حسن روحانی و ناطق نوری گفت: مصاحبهها خیلی شفاف نبود و دوستان باید صریحتر قضایا را محکوم کنند و صرف محکوم کردن نیز کفایت نمیکند و باید از موضع خود برگردند و از برخی افراد و قضایا اعلام برائت کرده و صراحتاً موضع خودشان را روشن کنند.
وی با اشاره به اینکه عدهای از خواص ۲۰ ماه سکوت کردند، افزود: آنها هنوز نیز با جدیت سکوت خود را نشکستهاند و بسیاری هم از همان روزهای نخست میگفتند که رأی ما کجا رفته است.
عباسی اضافه کرد: وقتی مردم میبینند کسی که درون نظام قرار دارد چنین موضعی از خود نشان میدهد، واکنش نشان میدهند.
وی افزود: آقازادههایی که پس از انتخابات سکوت کردند یا حرفهایی زدند و در اروپا به عیش و نوش مشغول هستند، فرزندان ملت را با فریب به قیام تحریک کردند و البته ناکام ماندند.
تعداد صفحات : 6